اگه‌ میشد‌ که‌ نقاشی‌ کنم‌ کرب و بلاتو

اگه‌ میشد‌ که‌ نقاشی‌ کنم‌ کرب و بلاتو

[ مهدی اکبری ]
اگه می‌شد که نقاشی کنم کرب‌وبلاتو
جای قلم حریمتو با تربت می‌کشیدم

همون گوشه کنارای حرم یه‌جا می‌ذاشتم
خودمو رو‌به‌روت پر از خجالت می‌کشیدم

بین دو تا حرم میون بین الحرمینت
خودمو خیسِ اشک، گرمِ زیارت می‌کشیدم

واسه دل‌خوشیِ دلِ بهونه‌گیرم آقا
برا یه لحظه شیش‌گوشه رو خلوت می‌کشیدم

از حریم تو به من تربتِ سوغات رسید
بی حرم خنده که نه غصه به کَرّات رسید

شاید یه روز منم بشه برم، خدا رو چه دیدی
رو دوشمم کوله‌ی مادرم، خدا رو چه دیدی
یه عکس دوتایی من و حرم، خدا رو چه دیدی

****

اگه می‌شد که نقاشی کنم روز دهم رو
ماجرای تو رو یه ذره بهتر می‌کشیدم

واسه ربابِ نیمه‌جون دو سه تا قطره بارون
واسه رقیه زجرو مهربون‌تر می‌کشیدم 

مَشک خالیِ عباسو دوباره پُر می‌کردم
زینبو روی تَل یه ذره دورتر می‌کشیدم
 
واسه راحتیِ خواهرت آقا توی گودال
روی تنت دو سه تا نیزه کمتر می‌کشیدم

روضه‌خوان، روضه نخوان، مادر سادات رسید
پهلویش زخم شده‌ست و به مکافات رسید

چه ازدحامی شده تو گودال خدا بخیر کنه
سرِ یه پیراهنِ تو جنجال خدا بخیر کنه
به فکر گوشواره‌ان و خلخال خدا بخیر کنه

*****

اینان طبل خاتمه‌ی جنگ می‌زنند
دیگر چرا به خیمه‌ی ما سنگ می‌زنند

نظرات