اگرچه غرق خطا هستم و اگرچه بدم

اگرچه غرق خطا هستم و اگرچه بدم

[ حاج منصور ارضی ]
اگرچه غرق خطا هستم و اگرچه بدم
به جز تو سنگ کسی را به سینه‌ام نزدم

سرم به سنگ نخورده است، سر به راهم‌ کن
سر مرا بطلب تا نخورده بر لَحَدَم

سوال اگر که بپرسی از اعتقاداتم
فقط محبت ذُرّیه‌ی تو را بلدم

دَمِ نماز رسیدم دَمِ درِ خانه
که از قنوت نماز تو پُر شود سبدم

ولی علیست ولی بوده‌ای ولیّ علی
حدیث قدسیِ لولاک بهترین سندم

گدای لقمه‌ی نان علی مِنَ الازلم 
فقیر پشت در خانه ات اِلَی الابدم

اگر تراب قدوم ابوتراب شوم
سپرده‌ای که کنند از پل صراط ردم

زمان قحطیِ اشک آتشم‌ دوچندان است
ببین برای تَباکی چقدر در صَدَدَم

به سادگی نه که از پشت درب شعله‌وری
رسیده از تو به من ذکر یا علی مددم

میان روضه‌ی اَحراقِ باب و کوچه‌ی تنگ
مرا ببخش که محکم به صورتم نزدم

مسیر خانه به مسجد شده پُر از لاله
مشخص است اذیّت شدی قدم به قدم

کنار جعبه‌ی خیاطی تو گریه‌کنِ
حصیر کهنه‌ی اهداییِ بنی اسدم


*****

حالی که داری حال دوران پیمبر نیست
از تو چه پنهان حال من هم از تو بهتر نیست

ای لیلةُ القدری که عمرت لیلةُ القدر است
انگار زنده ماندنت دیگر مقدر نیست

با دیدنِ تابوتِ خود، همسر که می‌خندد 
یعنی دلش دیگر به ماندن پیش شوهر نیست

من که نَوَد زخم از اُحُد دارم خبر دارم
که هیچ زخمی سخت‌تر از، زخم بسترنیست

یک پلکِ تو‌ از ضربه‌ی سیلی ورم کرده
اندازه‌ی چشمان تو با هم برابر نیست

حوریه با برگِ گلی مجروح می‌گردد 
اصلا نیازی به غلاف و میخ، دیگر نیست

در را شکستند و به پهلوی تو کوبیدند
باور کنم این‌ها تقاص فتح خیبر نیست؟

اصلا چه بهتر فضه را آنجا صدا کردی
مسمار از سینه کشیدن کار حیدر نیست

نظرات