(اگر که منتظری، از گناه صرف نظر کن بیا به خاطرم از اشتباه صرف نظر کن) ٢ به یک نگاهِ حرامت دلم شکست دوباره هم از گناه و هم از آن نگاه صرف نظر کن به خود بیا، به گناهی مرا معاوضه کردی؟ از آنچه برده تو را قعر چاه صرف نظر کن چگونه مرگِ عزیزان خویش دیدی و خوابی؟ نرو دگر به سوی پرتگاه صرف نظر کن پناه و حاجت خود را مبر به منزل دیگر به غیر ما تو ز هر جایگاه صرف نظر کن