اونا که مردن تو روضه کوه دردن

اونا که مردن تو روضه کوه دردن

[ سید امیر حسینی ]
اونا که مردن، تو روضه کوه دردن
پیرای ما واسه جوونی تو گریه کردن

این شهر حسود گناه تو چی بوده
رو دستت از غلاف یه یادگاری کبود

اونی که مادرش رو از دست بده می‌سوزه برات
چند سالته مگه تو بوی سفر میدن نفسات
حرف از جدایی نزن دق  می‌کنن برات پسرات

عزیز حیدر علی هست اینقدر نگو عصا نمی‌خوای 
اونقده آب شد تنت به چشم نمیای

غم تو کم نیست چرا بهم نریزم  
جای کبودی مونده روی صورت عزیزم 

دلم آتیش که می‌گفتم  همیشه  
حسن باهات باشه کسی مزاحمت نمیشه 

جلو حسن زدنت خجالت از حسن می‌کشید  
بگو چجوری زدت که منت کفن می‌کشید 
مصیبت که داریم  باهم نفس زدن می‌کشید 

عزیز حیدر 

میدونم می‌سوزه صورت تو هر روز  
نکنه تابوت بیاد تو خونه‌ یه روز 

ای مادر ای مادر

 آئینه‌ی قیمتیِ بابا برخیز
ای زخمیِ غیرتیِ بابا برخیز
حالا چه جوابی بدهم در خانه
ای وای امانتیِ بابا برخیز

وای مادر حال و روزم داغون وای مادر توی چشمام بارون
وای مادر غمم و کی میدونه 

 بر زخمِ دلم به خنده‌ات نیش نزن 
ای دست ، قلم شوی از این بیش نزن 
او طاقتِ برگِ گُل ندارد نامرد تو سنگی و او آینه کُشتیش نزن

نظرات