
(اوج غربته اونیکه کشتی سعادته الان زیر بار خجالته (وای، وای، وای))۲ حرفشم بَده به دشمن واسه بچه رو زده برا خیمه رفتن مردده (وای، وای، وای)۲ (چقد تیرو بی هوا زد، چقد زینبو صدا زد)۲ پدر دست و پاشو گم کرد، پسر از بس دست و پا زد (پر درده، هی میره برمیگرده)۲ خجالت آبش کرده، براش بمیرم تو میدون، میخواد با دست لرزون تیرو بیاره بیرون، براش بمیرم لای لای علیِ اصغر... **** (پشت خیمهها داره میره بابایِ کربلا علیرو پنهون کرده با ابا (وای، وای، وای))۲ (وقت مردنه چرا نبضش آهسته میزنه داره قبر بچش رو میکنه (وای، وای، وای))۲ (علیشو تو خاک میزاره، ولی میدونه قراره)۲ که نیزه دارا تنش رو، بیارن بیرون دوباره شیر خواره، حالا جای گهواره رو نیزه سر میزاره، براش بمیرم بیچاره، مادری که شیر داره رفته ولی شیر خواره، براش بمیرم لای لای علیِ اصغر...