امان از کربلا و شام مدینه آی مدینه

امان از کربلا و شام مدینه آی مدینه

[ امیر عباسی ]
(امان از کربلا و شام، مدینه آی مدینه)

الهی خواهری چون من غمِ عالم نبینه
پر از درد و پر از غربت، بیاد شهر مدینه

دلم در تاب و تب بود
دوایم اشک شب بود
دلم می سوزه چون‌که
حسینم تشنه لب بود

سراسیمه دست و پا می‌زدم
برادرمو صدا می زدم
مُردم ولی چاره نداشتم
از غم دیگه ناله نداشتم

نظرات