المأتم ثقافتنا

المأتم ثقافتنا

[ باسم کربلایی ]
المأتم ثقافتنه العريقه - سوگواری فرهنگ قدیمی ماست
وعين الدمع عين الحقيقه - چشمی که گریه کند واقعیت را دیده است
كل واحد ابدربه وطريقه - هرکسی راه و روش خودرا دارد
طريقي ..حُسيني - راه و روش من حسین (ع) است


نشوف ابن آدم بفكاره تاه  - میبینیم که بنی ادم با افکارشان گمراه شدند
يدور عن درب الاله  - دنبال راهی به سمت خداس
كل يوم وعنده اتجاه - و هر روز  به یک سمت میرود 
بعيد   ( که از خداوند دور میشود)

ونشوف واحد يندل الله وين - و میبینیم  یک نفر میداند خداوند کجاست
لخص رايه بكلمتين --  (و آن را بادو کلمه خلاصه بیان کرده است)
باب الله باب الحسين - درگاه  خداوندوند  مسیر حسین است
اكيد (مطمانا)

من اصل عقايدنه المهمه  --  از اصلی ترین عقاید ما این است که 
الرايد الله يبدي من الايمه --  هر کس میخواهد به خدا برسد باید از امامان شروع کند
حسين حسين

كلهم السفن لله الامينه -- همه آنها کشتی نجات هستند
لاچن اسرع واوسع سفينه - ولی سریعترین و بزرگترین کشیتی نجات حسین است حسین
حسين حسين

عشنه ابزمن شفنه العجايب - در زمانی زندگی میکنیم که چیز های عجیب فراوانند
والوادم اديان ومذاهب  --  و مردم در ادیان و مذاهب مختلف قرار دارند
وديني المجالس والمواكب --  دین من دین مجالس عزاداری  حسین است 
وجودي...حُسيني --  تمام وجود من حسین است

المأتم ثقافتنه العريقه (سوگواری فرهنگ قدیمی ماست)
وعين الدمع عين الحقيقه  (چشمی که گریه کند واقعیت را دیده است)
كل واحد ابدربه وطريقه (هرکسی راه و روش خودرا برای زندگی دارد)
طريقي ..حُسيني (راه و روش  زندگی من حسین (ع) است)


عجيب الوادم تفعل ماتشاء (عجیب است مردم هرکاری دلشان میخواهد انجام میدهند)
كلمن حر بالانتماء  (هرکسی در اننتخاب خود آزاد است)
محد يبدي الاستياء (و هیجکس اعتراض نمیکند)
حرام

وعجيب بس انا الوادم تريد (عجیب است که فقط من هستم که مردم از من میخواهند)
اسكت حتى ارضي البعيد (سکوت کنم تا دیگران راضی شوند)
الرد عــالجـاهل مايفيد (جواب ابهلان بیفایده است)
سلام  (فقط سلام )

گالو الجزع ماهو حضاري   (گفتن گریه و زاری از بی فرهنگی است)
والدمع شعاري وافتخاري (ولی اشت ریختن و شعار من و افتخار من حسین است)


حسين حسين

اليرضى واللي مايرضى اشعلينه (چه راضی باشند یا راضی نباشند به ما ربطی ندارد)
ابـ هالبچــي ابرسول الله اقتدينه (ما در گریه وزاری به رسول خدا اقتدا کردیم)


حسين حسين

عالمدمع اليجري اعله خدي (برای اشکی که بر روی گونه ام جاریست)
ابگد الرمل ادلة عندي ( به اندازه شن های روی زمین دلیل و مدرک دارم)
آدم إلى الحُجة المهدي ( از حضرت ادم تا حضرت مهدی  عزایشان حسین است)
حزنهم...حُسيني

المأتم ثقافتنه العريقه (سوگواری فرهنگ قدیمی ماست)
وعين الدمع عين الحقيقه  (چشمی که گریه کند واقعیت را دیده است)
كل واحد ابدربه وطريقه (هرکسی راه و روش خودرا برای زندگی دارد)
طريقي ..حُسيني (راه و روش  زندگی من حسین (ع) است)

تراث صار ابـ هالعالم يزود (میراثی حاکم جهانیان گشته  که هیچ اصل و بنیانی ندارد)
ماله اصل ابـ هالوجود
النه جابوه اليهود (و یهودیان آن را برای ما ارده اند)
دخيل (پناه بر خدا)

وتراث جبنا من آل الرسول (میراثی که از خاندان پیامبر به ما رسیده
يقنع اصحاب العقول (خردمندان را قانع میکند)
مبني حكمه اعله الاصول (حکم آن  اصولی ساخته شده است) 
اصيل

غيري دينه متروس ابوساوس (دین دیگران پر از تردید است)
ديني حفظته هاي المجالس (دین ما به وسیله این مجالس حفظ شده است)


حسين حسين

كلمن ابشكل راد انحرافي (هرکس به طریقی خواست مرا منحرف کند)
وانا بس لبو اليمه طوافي (ولی من فقط بدور تو میگردم ای حسین)
حسين حسين

اشما دارت اعليه الدوائر (هرچه پیشامدهای سخت مرا در بر بگیرند)
محفوظ انا ابحفظ الشعائر (بیشتر بوسیله شعائر امام حسین حفاظت میشوم)
هالخدمة من تقوى الضماير (این خدمت نشانه باطنهای با تقواست)
ضميري...حُسيني

المأتم ثقافتنه العريقه (سوگواری فرهنگ قدیمی ماست)
وعين الدمع عين الحقيقه  (چشمی که گریه کند واقعیت را دیده است)
كل واحد ابدربه وطريقه (هرکسی راه و روش خودرا برای زندگی دارد)
طريقي ..حُسيني (راه و روش  زندگی من حسین (ع) است)

 
عيون تضحك بالدنيا وتنام (چشمانی هستند که در این دنیا  خوشحالند و به راحتی به خواب میروند)
ولاچن تبچي بالختام (ولی در نهایت با افسوس تمام میشوند)
ماوفت ويه الامام (چون به امام حسین وفادار نبودند)
عهود

وعيون كحلها ارماد الخيام (چشمانی هستند که خاکستر خیمه سرمه آنها شد)
تبچي اوماهمها الملام (گریه میکنند و ملامت دیگران برای آنها اهمیت ندارد)
موعدها ابدار السلام (میعادگاه آنها بهشت همیشگی است)
خلود

چم نبي اللي تهموه ابجنونه (چقدر از پیامبران راه به دیوانگی متهم کردند)
من اجه ابفعل مايفهمونه (وقتی با دستوراتی آمد که در فهم آنها نمیگنجد)
حسين حسين

وحاشا عنه يعگوب التخلف (حاشا که یعقوب کار خلافی انجام دهد)
من بده اعله يوسف التأسف (وقتی که تاسف شدید خود براید یوسف ابراز کرد)
حسين حسينبعض البشر باقي ابعناده
اليشرب جهل يعطش زياده
مايدري هالدمعة عباده
ثوابي...حُسيني

المأتم ثقافتنه العريقه
وعين الدمع عين الحقيقه
كل واحد ابدربه وطريقه
طريقي ..حُسيني


غرام اكثر هالوادم سراب
تراب وعاشگله تُراب
الحب الما بي بس عذاب
ضلال

وغرام فهمني معنى الحياة
لا مو حب الغانيات
حب الميـت عالفُرات
كمال

كل عشگ اله نقطة نهاية
وعشگي الف سنة وبس بالبداية
حسين حسين

هالعشگ أباً عن جد اجاني
ميت ومُـحرمك حـياني
حسين حسين

لو افتر ابكل العوالم
اجمل حياتي ابـ هالمآتم
ماكو مثل لذة الخادم
شعوري...حُسيني

نظرات