الا ای قافله سالارِ زینب أنیس و مونس و غمخوارِ زینب ألا ای همسفر خون شد مرا دل ز جا برخیز و بنشانم به محمل برادر ره دور و همه خار مغیلان2 برهنه پای اطفال پریشان (برادر ره دور و جفای این زمانه ای برادر، تن زینب کجا و تازیانه؟) ۲ سوال میکنم از دزدهای پیروهنت۳ لباس پاره چگونه درآمده است از بدنت؟ داداش ندارم معجری ای جان فدایت گذارم تا به روی زخمهایت دیدمت بین اون آشوب سینهای که شده پاکوب پیرمرداشونم با چوب تو رو میزدنت حرمله با هزار سرباز سوی قلب تو تیرانداز کشته بودنت امّا باز تو رو میزدنت میسوزم واسه کهنه لباسی که نمونده برات میسپارم کار دفن تنت را به زنان دهات گریه داره رگهای بریدهات یا قتیل العبرات یا حسین، یا حسین بی سری و تنت اینجاست بدنت زینت صحراست این که زیر سم اسبهاست آرزوی منه یادمه پیروهن داشتی یه عقیق یمن داشتی، کاش میشد که کفن داشتی آرزوی منه پریشون از هر چی پریشون وضع حنجرته پریشونتر از حنجرت آقا حال خواهرته میبینی روی سینهی نرمت سر دخترته وای حسینم، وای حسینم، تو حسین منی