افتادی لبتشنه رو خاکا دعوا شد سرت هجوم آوردن با نیزهها دور پیکرت به حال و روز مظلومِ تو بین قتلگاه کِل میکشیدن پیش چشم زینب خواهرت تو رو حرومیای کوفه تشنه کشتنت بیکَس و تنها بین گودال گیر آوردنت برای غارت ریختن روی جسم اطهرت رحمی نکردن حتی به اون کهنه پیرهنت زینب اومد بین گودال و شد حالش خراب نیزه شکستهها رو جمع کرد با قلبی کباب هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی بیامان غرق به خون افتاده بودی زیر آفتاب اسمتو بردم زیر بارون، بارون گریه کرد تُربت گذاشتم لای قرآن، قرآن گریه گرد ذوالجَناح از میدان آمد سر میکوبید زمین مصیبتت از بس سنگینه حیوان گریه کرد خواب دیدم تو حرمت مُقبِل با مْحتَشَمت میخونن شعر غمت یا ایها الرسول این بیسر حسین توست زخمیتن حسین توست بی لشکر حسین توست یا ایهاالرسول ای کشتهی گرسنه و تشنه ابی عبدالله حلقومتو سپردی به دِشنه ابی عبدالله هر دفعه که صدا زدی مادر ابی عبدالله خنجر زدن سیاهیِ لشکر ابی عبدالله سید مظلوم حسین جان حسین جان