اسلام اگر که نور فروزان و ثاقب است ماه محرم است که آن را مراقب است راه سعادت بشر از کربلا گذشت راه حسین صدر تمام مکاتب است در روضه بود دین خدا را شناختیم این مستحب، مُقدّمِ بر هرچه واجب است یک قطره اشک دادم و جنّت خریدهام دیگر گدای پشت در امروز کاسب است وقتی تو دستگیر منی در جزا حسین دیگر چه خوف از غم و رنج محاسبه است آسیمه سر به نعش علی اکبرش رسید این ابتدای روضهی ام المصائب است تبر بر دوش می آمد به سوی لشکر بتها خلیل اللهی از نسل علی عالی اعلی که بود او کعبهی نور و امید آل پیغمبر که بود او زادهی یاسین و طه، سدره و طوبا تمامش مثل پیغمبر نگاهش حضرت حیدر ابهت چون ابوفاضل، صلابت حضرت زهرا روان شد پشت پایش آل عمران آل ابراهیم به استقبال او رفتند ناس و قدر و اعطینا رسول الله دیگر بود یا پور ابوطالب که میجنگید آن سان در میان لشکر اَعدا عطش آه از عطش آتش به جان پهلوان میزد به سوی خیمهها برگشت زیر سایهی بابا امام عمری امانتدار احمد بود و با بوسه به کام مصطفی پس داد آن شیر نخستین را چنان شمشیرها در پیکر او رفت و آمد کرد که شد هر سوی صحرا تکهای از پیکرش پیدا چه ماند از پیکر او در هجوم خیل جراحه علی ارباً علی ارباً علی ارباً علی اربا به روی دست و پا پیری اشارت میکند هر سو علی اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا تمام اولینها با علیاکبر به چشم آمد سر آخر دیده شد بین خلایق زینب کبری