از قلب خورشید، نور اومد نور از نورِ فوق نور اومد یار از اون، بالا بالاها از قلب نورِ کوهِ طور اومد تو کوچه باغهای خدا، یه خبر پیچیده یه سحر سپیدهی ظهوره به خونههای دل ما، یه نفر یه نظر زده سر، که وارث زبوره که حرمِ حضوره، نور فوق نوره آماده باشید، که نزدیک ظهوره امشب از اون شبای پُر ستاره است وقت شراب و مستیِ دوباره است غش کرده یه طرفِ آسمون، ماه تو کهکشون همهی ستارهها مست نزدیکه صبحه وقتی که دنیامون تا این حد تاریکه دل میگه، انگاری دیگه لحظهی موعود، دیگه نزدیکه شب شبِ عشق و درک حضوره شب شبِ شعر و شکوفههای نوره لبریزه پیالهی وِترمون از دعایی که تمنّای ظهوره دلتنگی یعنی در واقع قلبم غرق شور اشراقه در واقع از دنیا دلتنگیِ تو سهم عشّاقه دستِ دلم تو دست انتظاره ابرای شوق چشمامون میباره از وقتی شنیده دلم تو راهی تا برسی آروم و قرار نداره