از بس گناه بر دل خود بار میکنم خود را میان نفْس گرفتار میکنم پلهای بازگشت خودم را شکستهام دارم علیه خویش فقط کار میکنم قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست در حیرتم چگونه لجنزار میکنم تو عاشقانه حاجت من را نمیدهی من جاهلانه این همه اصرار میکنم من بندهی توام، چه کنم؟ دوست دارمت باشد بزن دومرتبه تکرار میکنم دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر سجده به پای حیدر کرّار میکنم تشنه شدن بهانهی ذکر مصیبت است یاد حسین لحظهی افطار میکنم یاد مدافعان حرم آه میکشم گریه به یاد زینب و بازار میکنم اصلا کسی به عمهی ما ناسزا نگفت سیلی به او زدند؟ نه انکار میکنم دست خودم که نیست، فقط داد میزنم وقتی که یادِ مجلس اغیار میکنم