واسهی زیارتت دست شستم از همه قید دنیارو زدم عشقمه خودت حسین هر غمی که داشتم، جا گذاشتم اومدم واسه دردم اومدم واسه اینکه از غمت برنگردم اومدم واسه اینکه برسم به اقامهی غمت، قرض کردم اومدم لابه لای آدما، لابه لای پرچما پُر سردرگمیام، تو بهم بگو حسین من که هر شب توو خواب این مسیرو اومدم من سفر چندمیام؟ یه صدایی میگه یه عمود دیگه فاصله دارم ازت، این عمود آخره تا رسیدن به حرم یه نفس مونده فقط این عمود آخره، این کبود غمگین آسمون کربلاست من همینجام ولی گریه هام شبیهِ به کربلا نرفتههاست با تموم تشنگیم، با تموم خستگیم اومدم آب بشم کافیه که زیر لب سه دفعه بگم حسین تا که سیراب بشم از خودم غافلم و خیره به اشکای آدمای دیگه هر جا چشم میدوزم یه خانوم با قدّ خم، هی خوشامد میگه میگه آی سینهزنا این حسین منه که، خیمههاشو بردند آخ بمیرم مادر، پسر غریبم و تنها گیر آوردند بی سر و سامان توأم یا حسین دست به دامان توأم یا حسین
ناز نفست حاجی💞