آسمان‌ها گَرد و غبار حَرمت باشد و بس

آسمان‌ها گَرد و غبار حَرمت باشد و بس

[ میثم مطیعی ]
آسمان‌ها گَرد و غبار حَرمت باشد و بس
کهکشان‌ها نقش و نگار عَلمت باشد و بس

زمین چه بی‌صفا بود، نبود اگر زمین کربلایت
زمان چه بی‌نوا بود، نبود اگر مُحرّم عزایت
جهان چه بی‌خدا بود، نبود اگر طنینِ رَبَّنایت

(عزیزِ مصطفی، حسین حسین جان
شهیدِ سر جدا، حسین حسین جان)... 
****
به هوای کرب‌و‌بلای تو نوای دلِ ما
زِ صفای مرثیه‌های تو جلای دلِ ما

کجا بَرم دلم را، اگر نخوانی‌ام به خیمه‌هایت
کجا نَهَم سرم را، اگر نیفتد عاقبت به پایت
کجا روم؟ چه سازم؟ اگر نسوزم این‌چنین به پایت

(عزیزِ مصطفی، حسین حسین جان
شهیدِ سر جدا، حسین حسین جان)... 
****
به نسیمِ یادِ تو دل تازه شود هر نفسی
غیر تو، اَلمنّةُ لِلّه، ندهم دل به کسی

تو ماجرای عشقی، تبِ جنونِ جاودانه‌ی من
تو ابتدای عشقی، شروعِ شعرِ عاشقانه‌ی من
تو منتهای عشقی، شکوهِ شورِ بی‌کرانه‌ی من

(عزیزِ مصطفی، حسین حسین جان
شهیدِ سر جدا، حسین حسین جان)...

نظرات