همه روزا رو با
1610
6
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت ام البنین (س)
- سال: 1397
همه روزا رو با تنهایی میجنگه
برا پسرش چقده دلش تنگه
ویلی ویلی علی الخیم
ویلی ویلی علی الحرم
چی سرت اومد ای پسرم ای پسرم
پسرامو کشتن فدا سر حسینم
قمرامو کشتن فدا سر حسینم
پاییز اومد و برگ و بارمو گرفتن
ثمرامو کشتن فدا سر حسینم
ای دل ای دل، دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل، صاحب عزاس امشب عباس
همه پسراش مث نور مهتابن
همه پسراش فدایی اربابن
از نسل شاه لافتى
شیران دشت کربلا
جون به کف و دلشدهى خون خدا
با این که امان نامه واسشون آوردن
یه ثانیه از خیمهها تکون نخوردن
چار تا دلاور چهار تا شیر میدون
علم حسینو رو شونهشون میبردن
ای دل ای دل، دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل، صاحب عزاس امشب عباس
یه مادری که حالا دیگه تنها شد
تشنه برای دیدن یه سقا شد
دلگیر از دست روزگار
خسته دلتنگ و بیقرار
اشک تو چشمات شبیهِ ابر بهار
داره میره اما با قامت خمیده
حالا دیگه مادر به آرزوش رسیده
میگه همه جا بشنون تموم مردم
مادر اباالفضل یه مادر شهیده
ای دل ای دل، دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل، صاحب عزا امشب عباس
برا پسرش چقده دلش تنگه
ویلی ویلی علی الخیم
ویلی ویلی علی الحرم
چی سرت اومد ای پسرم ای پسرم
پسرامو کشتن فدا سر حسینم
قمرامو کشتن فدا سر حسینم
پاییز اومد و برگ و بارمو گرفتن
ثمرامو کشتن فدا سر حسینم
ای دل ای دل، دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل، صاحب عزاس امشب عباس
همه پسراش مث نور مهتابن
همه پسراش فدایی اربابن
از نسل شاه لافتى
شیران دشت کربلا
جون به کف و دلشدهى خون خدا
با این که امان نامه واسشون آوردن
یه ثانیه از خیمهها تکون نخوردن
چار تا دلاور چهار تا شیر میدون
علم حسینو رو شونهشون میبردن
ای دل ای دل، دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل، صاحب عزاس امشب عباس
یه مادری که حالا دیگه تنها شد
تشنه برای دیدن یه سقا شد
دلگیر از دست روزگار
خسته دلتنگ و بیقرار
اشک تو چشمات شبیهِ ابر بهار
داره میره اما با قامت خمیده
حالا دیگه مادر به آرزوش رسیده
میگه همه جا بشنون تموم مردم
مادر اباالفضل یه مادر شهیده
ای دل ای دل، دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل، صاحب عزا امشب عباس
نظرات
نظری وجود ندارد !