صدای آمدنت، بهترین ترانهی من
3265
18
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: فاطمیه
- سال: 1400
صدای آمدنت، بهترین ترانهی من
فدای در زدنت، ای وقار خانهی من
شکسته بال تو، پرواز میکند امروز
خودش برای تو، در باز میکند امروز
غریب کوچهی کینه، سلام حیدر من
به جای اهل مدینه، سلام حیدر من
کدام شانه کشیده است، بار درد مرا
کسی علیک نگفته، سلام مرد مرا
به رغم اینهمه اندوه ناشمرده علی
خلاصه غم نخوری، فاطمه نمرده علی
نگو که حال و هوای دلت، بهاری نیست
ببین که بسترم امروز، لاله کاری نیست
رسیده سرخیه گل روی شاخهی زردم
ببین به خاطر تو، پیروهن عوض کردم
ترک ترک همگی را، شمردهام حیدر
شبیه آینهای، سنگ خوردهام حیدر
منو شکستگیه دندهها و گریه و آه
ببین برای تو نان پختهام، بسم الله
بیا و فکر نکن بر غلاف آن شمشیر
تو را به بازوی آسیب دیده، لقمه بگیر
اگرچه آه گلو را، به گریه بخشیدم
اگرچه این دم اخر، نشسته خوابیدم
اگر لگد به پرم زد، فدای پرت
اگر دری به سرم ضربه خورد، فدای سرت
سه ماه آخر زهرای تو، چه زود گذشت
سه ماه آخر زهرای تو، کبود گذشت
عقاب لانهی من، بال و پر به قربانت
هزار محسن من، پشت در به قربانت
عبور سینهی خود را، مسیر آه نکن
بیا به چوبهی گهوارهاش، نگاه نکن
نصیب جاروی خود را، به فرش خانه زدم
خودم به موی سر زینب تو، شانه زدم
به پای هر نخ آن، صبح و شام سوختهام
برای تشنه لب تو، لباس دوختهام
غروب عصر دهم، قتلگاه آه حسین
میان آنهمه سرنیزه، بیپناه حسین
نوای العطش او، به گوش میآید
صدای بد دهنی چکمهپوش میآید
فدای در زدنت، ای وقار خانهی من
شکسته بال تو، پرواز میکند امروز
خودش برای تو، در باز میکند امروز
غریب کوچهی کینه، سلام حیدر من
به جای اهل مدینه، سلام حیدر من
کدام شانه کشیده است، بار درد مرا
کسی علیک نگفته، سلام مرد مرا
به رغم اینهمه اندوه ناشمرده علی
خلاصه غم نخوری، فاطمه نمرده علی
نگو که حال و هوای دلت، بهاری نیست
ببین که بسترم امروز، لاله کاری نیست
رسیده سرخیه گل روی شاخهی زردم
ببین به خاطر تو، پیروهن عوض کردم
ترک ترک همگی را، شمردهام حیدر
شبیه آینهای، سنگ خوردهام حیدر
منو شکستگیه دندهها و گریه و آه
ببین برای تو نان پختهام، بسم الله
بیا و فکر نکن بر غلاف آن شمشیر
تو را به بازوی آسیب دیده، لقمه بگیر
اگرچه آه گلو را، به گریه بخشیدم
اگرچه این دم اخر، نشسته خوابیدم
اگر لگد به پرم زد، فدای پرت
اگر دری به سرم ضربه خورد، فدای سرت
سه ماه آخر زهرای تو، چه زود گذشت
سه ماه آخر زهرای تو، کبود گذشت
عقاب لانهی من، بال و پر به قربانت
هزار محسن من، پشت در به قربانت
عبور سینهی خود را، مسیر آه نکن
بیا به چوبهی گهوارهاش، نگاه نکن
نصیب جاروی خود را، به فرش خانه زدم
خودم به موی سر زینب تو، شانه زدم
به پای هر نخ آن، صبح و شام سوختهام
برای تشنه لب تو، لباس دوختهام
غروب عصر دهم، قتلگاه آه حسین
میان آنهمه سرنیزه، بیپناه حسین
نوای العطش او، به گوش میآید
صدای بد دهنی چکمهپوش میآید
نظرات
نظری وجود ندارد !