شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان
2562
11
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: شعر روضه
- موضوع: فاطمیه
- سال: 1400
شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان
نمیابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان
فرشته مست دنبال صدایت راه میافتد
کسی که میبرد نام تو را زیر زبان پنهان
رمان آفرینش با علی جذاب شد اما
تو قَدرَت در تمام جملههای داستان پنهان
زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمیکردند
کمال مردها باشد میان دختران پنهان
در اطراف رسولالله آگاهانه میدیدی
چه شیطانیست پشت چهرههای مهربان پنهان
همه دیدند حق تنهاست، پهلوی تو زد فریاد
صدایش ماند اما در سکوتی بیامان پنهان
خزان زودرس وقتی سراغ باغ میآید
که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان
تو از قلب علی دل باز تر قبری نمیخواهی
از اول بودهای در بهترین جای جهان پنهان
تو جان حیدری، یعنی دوتایی یک نفر هستید
پس او خود را درون خاک کرده نیمهجان پنهان
بجز لاهوت هرجا دفع شد کوثر چنان باشد
که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان
قیام تو در اعماق زمین ساکت نمیماند
که دارد دخترت در حنجره آتشفشان پنهان
و ۱۸ سالگی پایان جریانت نخواهد بود
شدی چون خون به رگها زیر جریان زمان پنهان
به حدی گیجم از داغت که پیدایت نمیکردم
اگر میشد تنت در قبر حتی با نشان پنهان
نمیابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان
فرشته مست دنبال صدایت راه میافتد
کسی که میبرد نام تو را زیر زبان پنهان
رمان آفرینش با علی جذاب شد اما
تو قَدرَت در تمام جملههای داستان پنهان
زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمیکردند
کمال مردها باشد میان دختران پنهان
در اطراف رسولالله آگاهانه میدیدی
چه شیطانیست پشت چهرههای مهربان پنهان
همه دیدند حق تنهاست، پهلوی تو زد فریاد
صدایش ماند اما در سکوتی بیامان پنهان
خزان زودرس وقتی سراغ باغ میآید
که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان
تو از قلب علی دل باز تر قبری نمیخواهی
از اول بودهای در بهترین جای جهان پنهان
تو جان حیدری، یعنی دوتایی یک نفر هستید
پس او خود را درون خاک کرده نیمهجان پنهان
بجز لاهوت هرجا دفع شد کوثر چنان باشد
که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان
قیام تو در اعماق زمین ساکت نمیماند
که دارد دخترت در حنجره آتشفشان پنهان
و ۱۸ سالگی پایان جریانت نخواهد بود
شدی چون خون به رگها زیر جریان زمان پنهان
به حدی گیجم از داغت که پیدایت نمیکردم
اگر میشد تنت در قبر حتی با نشان پنهان
نظرات
نظری وجود ندارد !