حسین سیب سرخی

شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود

1781
11
شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود
کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود شلوغ بود شلوغ بود

غروب بود یک نفس صدای یا مقلب القلوب بود
بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوب بود غروب بود غروب بود

غریب بود جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود
زیر چکمه های قاتلی که نانجیب بود غریب بود غریب بود
غبار بود مادرش گوشه‌ی قتلگاه بی قرار بود
خواهرش پیاده بود و دشمنش سوار بود غبار بود غبار بود

پیکرت سه روز مانده بر زمین رها، (حسین من3)
السلام علی غسیل بِالدِما ، (حسین من3)
کشته حسادت مردم بی وفا ، (حسین من3)
السلام علی ذبیح القفا ، (حسین من3)
************
سراب بود، ناله های غربت حسین بی جواب بود
غرق خاک و خون تن عزیز بوتراب بود سراب بود سراب بود

عذاب بود، تشنه کشتنش ولی بین دو نهر آب بود
خنده های حرمله به گریه رباب بود عذاب بود عذاب بود

عمیق بود، جای ضربه های نیزه رو تنش دقیق بود
ساربان رسید و فکر بردن عقیق بود عمیق بود عمیق بود

ای زمین خورده از آن نیزه بی هوا، (حسین من3)
ای سر مقدست چراغ نیزه ها، (حسین من3)
نوحه خون تو شده ملیکه السما، (حسین من3)
السلام علی الغریب کربلا حسین من، (حسین من3)
************
کبود بود، مثل مادرش تمام صورتش کبود بود
میکشه آدمو اینکه قاتلش حسود بود کبود بود کبود بود

شهید بود، خواهرش رسیده بود و دیگه نا امید بود
جای زخم و تیر و نیزه رو تنش شدید بود شهید بود شهید بود

اسیر بود، پیکر مطهر حسین بر حصیر بود
دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بود اسیر بود اسیر بود

مادرت رسیده تا گودی قتلگاه، (حسین من3)
السلام علی قتیل بالرِماح، (حسین من3)
بر تنت نمانده بود عمامه و ردا، (حسین من3)
السلام علی جریح بالعصا، (حسین من3)
************

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش