بر روی خشت خشت خلقت من

بر روی خشت، خشتِ خلقتِ من
جایِ انگشتهایِ ماهر توست

تو نبودی، نبود خلقت هم
«لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ،

لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»
تو نبودی، نبود خلقت هم

خلقِ هفت آسمان بخاطر توست
من که درمانده ماندم از فضلت

خوش بحالِ کسی که شاعر توست
روز زن، هدیه می‌دهد مولا

بر تو صد باغِ یاس، یا زهرا
*****

بی قرارِ علی، قرارِ علی
هدیه‌ی خاصِ کردگارِ علی

دخترِ رحمتِ خداوندی
مادر یازده بهارِ علی

گر نبودی نبود مهر و مهین
که بگردد در مدارِ علی

مثل خورشید سر زدی تا که
سر رسد شامِ انتظارِ علی

قوتِ قلبِ حضرت مولا
رجزِ بینِ کارزارِ علی

نسل سادات که از شما باشد
می درخشند در تمامِ علی

بهترین بانوان، کنیزِ تواَند
بانوی خوب و خانه دارِ علی

با علی بودن، افتخارِ شماست
با تو بودن هم، افتخار علی

با تو، نورانی است شب هایش
بی تو تار است روزگارِ علی

به به از این یگانگی، توحید
مرتضی یارِ تو، تو یارِ علی

بی تو هنگامِ حمله ی دشمن
کس نباشد به خانه، یار علی

بشکند دست آن ستمکاری
که گرفت، از علی چنین یاری

*******