حسین طاهری

اومدم با کوله بار غم

2792
70
اومدم با کوله بار غم
با یاد غمِ اهل حرم
یاده مشک و پرچم و علم
وای وای ...

ام البنین، بیا بشین کنارِ زینب
تا بشنوی، روضه قلب زارِ زینب

خسته و بی‌رمق رسیدم و بذار که
سرشو روی زانوهات بذاره زینب

ام البنین مشک دریده
ام البنین دست بریده
شنیدنش سخته یا دیدن

ام البنین گریه ی مادر
سه شعبه و حنجر اصغر
شنیدنش سخته یا دیدن

ام البنین همه گلامو چیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

***

به خدا توو کوفه مُردمو
بسکه تازیونه خوردمو
سوغاتی برات آوردمو
وای وای ...

این تیکه پارچه یه روزی یه پیرهن بود
این پیرهن دست بافته ی مادر من بود

با این که پیرهنو داداش به تن کرد
ولی سره آخر دیدمش عریان بدن بود

ام البنین هق هق اطفال
خودم توو خیمه دلم تو گودال

از خیمه ها بیرون دویدم
مرکب بی صاحبو دیدم

ام البنین آروم نموندم
خودمو تا مقتل کشوندم

ام البنین بگم یا بسه
دیدم یکی رو سینش نشسته

***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش