نفرین به زمونه
2345
13
- ذاکر: سیدرضا نریمانی
- سبک: زمینه
- موضوع: مسلم بن عقيل (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
نفرین به زمونه
نفرین به زمونه که منو کوفه کشونده
نفرین بشه این شهر که توش یاری نمونده
نفرین به زمونه
نفرین به کسایی که برات نامه نوشتن
(اینها همگی رو بیعتاشون پا گذاشتن) 2
ببخش، اگه برات نوشتم کوفیا خوبن
ببخش، دارن برای قتل تو پا میکوبن
ببخش، اگه گفتم که مردم چشم انتظارن
(ببخش اینا میخوان سرت رو، رو نی بذارن) 2
مِن الغَریب اِلی الغَریب، نیا نیا نیا
بو کشتنت میاد عجیب، نیا نیا نیا
***
نفرین بشه کوفه
نفرین بشه کوفه که فقط شهر دروغه
کاش میدیدی آهنگریاش چقدر شلوغه
یکی داره شمشیر و یکی نیزه میسازه
یکی داره میکوبه به اسبش نعل تازه
ببخش، اگه برات نوشتم بیا که دیره
خودم، دیدم حرمله بدجور دنبال تیره
ببخش، اگر که گفتم مردم باهات میسازن
اینا، میخوان با اسب به روی تنت بتازن
مِن الغَریب اِلی الغَریب، نیا نیا نیا
بو کشتنت میاد عجیب، نیا نیا نیا
***
نفرین بشه کوفه
نفرین بشه کوفه که فقط جای عذابه
ترسم واسهی عاقبت طفل ربابه
ترسم اینه که شیش ماهتو رو نی ببندن
ترسم اینه که به زینبت اینا بخندن
ببخش، اگه برات نوشتم کوفه قشنگه
آخه، روی تموم این پشتبوما سنگه
ببخش، اگه گفتم بیا که غربت محاله
ببخش، اینا نقشه کشیدن برا سهساله
تو رو قسم به اصغرت نیا نیا نیا
یه رحمی کن به دخترت نیا نیا نیا
مِن الغَریب اِلی الغَریب، نیا نیا نیا
بو کشتنت میاد عجیب، نیا نیا نیا
***
نفرین به زمونه که منو کوفه کشونده
نفرین بشه این شهر که توش یاری نمونده
نفرین به زمونه
نفرین به کسایی که برات نامه نوشتن
(اینها همگی رو بیعتاشون پا گذاشتن) 2
ببخش، اگه برات نوشتم کوفیا خوبن
ببخش، دارن برای قتل تو پا میکوبن
ببخش، اگه گفتم که مردم چشم انتظارن
(ببخش اینا میخوان سرت رو، رو نی بذارن) 2
مِن الغَریب اِلی الغَریب، نیا نیا نیا
بو کشتنت میاد عجیب، نیا نیا نیا
***
نفرین بشه کوفه
نفرین بشه کوفه که فقط شهر دروغه
کاش میدیدی آهنگریاش چقدر شلوغه
یکی داره شمشیر و یکی نیزه میسازه
یکی داره میکوبه به اسبش نعل تازه
ببخش، اگه برات نوشتم بیا که دیره
خودم، دیدم حرمله بدجور دنبال تیره
ببخش، اگر که گفتم مردم باهات میسازن
اینا، میخوان با اسب به روی تنت بتازن
مِن الغَریب اِلی الغَریب، نیا نیا نیا
بو کشتنت میاد عجیب، نیا نیا نیا
***
نفرین بشه کوفه
نفرین بشه کوفه که فقط جای عذابه
ترسم واسهی عاقبت طفل ربابه
ترسم اینه که شیش ماهتو رو نی ببندن
ترسم اینه که به زینبت اینا بخندن
ببخش، اگه برات نوشتم کوفه قشنگه
آخه، روی تموم این پشتبوما سنگه
ببخش، اگه گفتم بیا که غربت محاله
ببخش، اینا نقشه کشیدن برا سهساله
تو رو قسم به اصغرت نیا نیا نیا
یه رحمی کن به دخترت نیا نیا نیا
مِن الغَریب اِلی الغَریب، نیا نیا نیا
بو کشتنت میاد عجیب، نیا نیا نیا
***
نظرات
نظری وجود ندارد !