یه عتبات و یه قم توی دل زائرا
2657
15
- ذاکر: حاج محمدرضا طاهری
- سبک: زمینه
- موضوع: امام هادی (ع)
- سال: 1397
یه عتبات و یه قم توی دل زائرا
خاطرههای قشنگ از نجف و کربلا
مشهد و قم جلوه کرد توی حرم کاظمین
بقیع و حس میشه کرد تو غروب سامرا
چه حال عجیبی داره غربت شبهای سامرا
میگیره هوا با چش بارونی همه نوکرا
میپیچه یه ناله که شنیده میشه شب جمعهها
صدای یه مادر که میخونه غریبونه بیصدا
سینه زنهای حسین گریه کنهای حسن
کشته شد ابن الرضا تشنه لب دور از وطن
یاعلی ابن محمد
****
من پسر فاطمه هادی این امّتم
امام شهر بلا شکسته شد حرمتم
پای پیاده یه کوه غصه روی شونَمه
از نفس افتادم و قصهای یه غربتم
با روضه غمها زنده شد غم غربت بوتراب
با دستای بسته بردنم توی کوچهها با عذاب
دلم رو شکستن ولی ناموس من که سیلی نخورد
زدن مادرم رو جلو چشم علی همه بیحساب
کوچه داغ مادرو رو دل حیدر گذاشت
چهل نفر نامرد و یک زن که بار شیشه داشت
وای من ای وای من
****
قصّه ظهر عطش دلمو کرده کباب
خون چشای من و آه منه بیجواب
این دم آخر دلم خونِ برا کربلا
مردمو زنده شدم به یاد تشت و شراب
لا یَوم کَیومَک روزی نیست مثه کربلا
انگاری میدیدم عمه زینب و بین حرامیا
دلو میسوزونه روز و شب غم روضه تشت زر
جای بوسه چوب روی لبهای قاری سر جدا
یاد اون بزم حرام جاری خون از چشام
داغ سامرا کجا عمّه سادات و شام
وای حسین تشنه لب
Mohjat.net
خاطرههای قشنگ از نجف و کربلا
مشهد و قم جلوه کرد توی حرم کاظمین
بقیع و حس میشه کرد تو غروب سامرا
چه حال عجیبی داره غربت شبهای سامرا
میگیره هوا با چش بارونی همه نوکرا
میپیچه یه ناله که شنیده میشه شب جمعهها
صدای یه مادر که میخونه غریبونه بیصدا
سینه زنهای حسین گریه کنهای حسن
کشته شد ابن الرضا تشنه لب دور از وطن
یاعلی ابن محمد
****
من پسر فاطمه هادی این امّتم
امام شهر بلا شکسته شد حرمتم
پای پیاده یه کوه غصه روی شونَمه
از نفس افتادم و قصهای یه غربتم
با روضه غمها زنده شد غم غربت بوتراب
با دستای بسته بردنم توی کوچهها با عذاب
دلم رو شکستن ولی ناموس من که سیلی نخورد
زدن مادرم رو جلو چشم علی همه بیحساب
کوچه داغ مادرو رو دل حیدر گذاشت
چهل نفر نامرد و یک زن که بار شیشه داشت
وای من ای وای من
****
قصّه ظهر عطش دلمو کرده کباب
خون چشای من و آه منه بیجواب
این دم آخر دلم خونِ برا کربلا
مردمو زنده شدم به یاد تشت و شراب
لا یَوم کَیومَک روزی نیست مثه کربلا
انگاری میدیدم عمه زینب و بین حرامیا
دلو میسوزونه روز و شب غم روضه تشت زر
جای بوسه چوب روی لبهای قاری سر جدا
یاد اون بزم حرام جاری خون از چشام
داغ سامرا کجا عمّه سادات و شام
وای حسین تشنه لب
Mohjat.net
نظرات
نظری وجود ندارد !