علیرضا سحری

گل جای خود دارد ایکاش آهن در آتش نماند

193
1
گل جای خود دارد ای‌کاش، آهن در آتش نماند
من دوست دارم که حتی، دشمن در آتش نماند

راه گریزی ندارم، می‌سوزمو می‌نویسم
صد مرد آتش بگیرد، یک زن در آتش نماند

سیلی برده، توانِ او
مسمارِ در، نشانِ او

باید جان داد، که بی‌امان
آتش افتد به جانِ او

علی سوختم(۲)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش