مهدی مختاری

گریه‌ام در حرم از روی پریشانی نیست

1662
7
گریه‌ام در حرم از روی پریشانی نیست
که پریشانی از آداب مسلمانی نیست

در طوافند چنان موج کبوترهایت
که در این سلسله انگار پریشانی نیست

عربی آمده پابوسِ تو از سمت عراق
همه‌ی حسرتش این است که ایرانی نیست

دست خالی‌ست هر آن کس به حرم می‌آید
در ورودی که نیازی به نگهبانی نیست

هر دفعه می‌آم زیارت دل رو پیشت جا می‌ذارم
وقت رفتن روی خاکت با لب‌هام امضا می‌ذارم

دست خالی رد نمی‌شم این دیگه یه اعتقاده
آخه من اذن دخولم از درب باب الجواده

من می‌خوام زیبا بمیرم
مثل عاشقا بمیرم
کربلا نشد الهی مشهدالرضا بمیرم

ارث قبیله‌ است که هر کس جوان‌تر است
مویش سفید گشته و قدش کمان‌تر است

این بیست و پنج سال که سنی نمی‌شود
اما بهار عمر شما پر خزان‌تر است

تو مجتبای خانه‌ی موسی بن جعفری
با همسری که از همه نامهربان‌تر است

زهری کشنده بود و لبت را سیاه کرد
زهری که چوب نیست، ولی خیزران‌تر است

در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ماند
ای تشنه، دور از آب تو ماندی حسین هم

پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم

کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی‌کند
در روضه در کتاب، تو ماندی حسین هم

گودال و بام، مرز قبول شهادتند
راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم

شمشیر و زهر هر دو جگر پاره می‌کنند
دل خون و دل کباب، تو ماندی حسین هم

در روضه هی کرب و بلا جانگدازتر
داغ از غم رباب، تو ماندی حسین هم

هرگز نمیرد آن‌که از او زنده‌ایم ما
پس با همین حساب، تو ماندی حسین هم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش