کوچه غوغا شد محشری تو کوچه بر پا شد
13479
14
- ذاکر: مهدی اکبری
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1403
کوچه غوغا شد
محشری تو کوچه بر پا شد
کوچه غوغا شد
توی خونمون چه بَلوا شد
کوچه غوغا شد
درِ خونه با لگد وا شد
آه خیلی بد زدنت
با قلاف و تازیانه و لگد زدنت
بی هوا زدنت
تو کوچه جلو چشم همسایه ها زدنت
پیش من زدنت
هرچی التماس میکردم که نزن زدنت
ننم ای وای وای واویلا...
****
کار مسماره
ردِّ خون رو در و دیواره
کار مسماره
فضه از قصه خبر داره
کار مسماره
قاتلِ حیدرِ کراره
آه چه کبوده چشات
طوری سیلی زده که شکسته گوشوارهاش
این صدای کیه
رو چادر تو رد پای کیه
دل مارو شکست
زخم صورتت غرور مجتبی رو شکست
ننم ای وای وای واویلا...
****
بیهوا میزد
اونکه قنفذ و صدا میزد
بی هوا میزد
مادرو تو کوچهها میزد
بی هوا میزد
جلو چشم مجتبی میزد
آه کاش بمیره حسن
جلو چشم من تو رو به قصد کشت میزدند
یادمه بخدا
پشت در چطور صدا زدی که فضه بیا
خیلی دردسره
هنوزم یه ذره خون به روی میخ دره
ننم ای وای وای واویلا...
محشری تو کوچه بر پا شد
کوچه غوغا شد
توی خونمون چه بَلوا شد
کوچه غوغا شد
درِ خونه با لگد وا شد
آه خیلی بد زدنت
با قلاف و تازیانه و لگد زدنت
بی هوا زدنت
تو کوچه جلو چشم همسایه ها زدنت
پیش من زدنت
هرچی التماس میکردم که نزن زدنت
ننم ای وای وای واویلا...
****
کار مسماره
ردِّ خون رو در و دیواره
کار مسماره
فضه از قصه خبر داره
کار مسماره
قاتلِ حیدرِ کراره
آه چه کبوده چشات
طوری سیلی زده که شکسته گوشوارهاش
این صدای کیه
رو چادر تو رد پای کیه
دل مارو شکست
زخم صورتت غرور مجتبی رو شکست
ننم ای وای وای واویلا...
****
بیهوا میزد
اونکه قنفذ و صدا میزد
بی هوا میزد
مادرو تو کوچهها میزد
بی هوا میزد
جلو چشم مجتبی میزد
آه کاش بمیره حسن
جلو چشم من تو رو به قصد کشت میزدند
یادمه بخدا
پشت در چطور صدا زدی که فضه بیا
خیلی دردسره
هنوزم یه ذره خون به روی میخ دره
ننم ای وای وای واویلا...
نظرات
نظری وجود ندارد !