کشتند زهرا را

به حرمت و شرف لااله الا الله...

بر روی شانه میبرم، لاله‌ی رسول الله
می‌شویم امشب خون ز روی خسته‌ی وجه الله

لرزه فتاده ای خدا، بر دست ولی الله
در سینه‌ات بند آمده راه نفس، ثارالله

فانوس بزم مرتضی، روی گرفته‌ی ما
آهسته آهسته بریز آب روان، ای اسما

وز ناله‌ی مولا شده خانه مثل کربلا
خونابه میریزد ز زخم سینه‌ات واویلا
بر روی دست زینبش مانده کفن یا الله

لا اله الا الله...

کشتند زهرا را، ام ابیها را...

پس از نبی مردم، آمده با هیزم
ز کینه سوزاندند، خانه‌ی مولا را

بین در و دیوار، فاطمه با یک بار
قصه‌ی آن مسمار، شکست دلها را

کشتند زهرا را، ام ابیها را...

آتش نمرود است، خانه پر از دود است
رقم زند آتش، ماتم عزما را

به پشت در افتاد، به دردسر افتاد
فضه کمک می‌کرد، بتول عزرا را

کشتند زهرا را، ام ابیها را...

دو دست او بستند، دشمن دین هستند
کشان کشان بردند، روح تولی را

به یاری حیدر، باز رسد مادر
گفت سر و جانم، فدای تو یارا

من به همه گفتم، فقط علی مولاست
چه باک اگر سیلی، زنند حورا را

دست ز دلدارم، بر نمی‌دارم
من طرفدارم، علی اعلا را

کشتند زهرا را، ام ابیها را...