محمدرضا بذری

کار من که دل سپردنه

356
5
کار من که دل سپردنه و
کار تو فقط دلبریه
حرف این یکی دو روزه که نیست
صحبت یه عمر نوکریه

به شما محتاجم
به همین نفس زدن تو روضه‌ها محتاجم
به دعای خیر این سینه زنا محتاجم
به هوای حرم کرب و بلا محتاجم

حسین وای وای وای...

ساکن نور، ناجیِ نور
یا مَن اَرجوه لِکُلِ خَیر
****
باشد قرار بعدیِ ما هیئت بهشت
اینجا برای سینه زدن جایمان کم است
****
شهرت ماست محبان اباعبدالله
ریزه خواریم سرِ خوان اباعبدالله

اشک ما از کرم زینب او تأمین است
تا که هستیم پریشان اباعبدالله

دین ما را نبی آورد و حسین ابقا کرد
زیر دِینیم و مسلمان اباعبدالله

قلمِ عفو کشیدند به پرونده‌ی ما
تا نشستیم به ایوان اباعبدالله

جرعه آبِ خنکی خوردم و گفتم با اشک
به فدای لب عطشان اباعبدالله

رفته بودم سرِ بازار لباسی بخرم
یادم آمد تن عریان اباعبدالله

علت سوختن چوب در آتش چیست
چوب‌ها خورده به دندان اباعبدالله

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش