چه کند آنکه بی‌ثمر برگشت

چه کند آنکه بی‌ثمر برگشت
پر کشید و بدون پر برگشت

بد به حال کسی که کرببلا
بی خبر رفت و بی خبر برگشت

تازه این عمر هم که پر گردد
اگر این فیض در سحر برگشت

خوش‌به‌حال کسی که با نم اشک
شاخه‌اش خشک بود و تر برگشت

دست خالی گر آمدی، بد نیست
دست خالی بد است در برگشت

ورشکسته‌تر از من اینجا نیست
جای سودم، فقط ضرر برگشت

نظرش نیست بر من، اما باز
یار شاید از این نظر برگشت

شاید این هفته شاید این جمعه
آن سفر کرده از سفر برگشت

قدمی هم مقربت نشدم
خسته‌ام من، از این قدم برگشت

خوبی‌ات مستدام بود اما
باز از بنده بر تو شر برگشت

یا سریع الرضا بحق رضا
باز هم عبد محتضر، برگشت

یا امام الرئوف، تا گفتم
سوی من کیسه‌کیسه، زر برگشت

این گدا در حریم این سلطان
آمد و زود معتبر برگشت

از کرم‌خانه‌ی امام رضا
دست خالی کسی مگر برگشت

دست من گیر تا نگویندم
دست از پا درازتر برگشت

میشود باز هم نجف بدهی

حکم تقدیر ما اگر برگشت
یا علی گفتنم مؤثر بود
سنگ بی قیمتم، گوهر برگشت

یا علی هر که گفت در گذری
نام زهرا در آن گذر برگشت

حرف زهرا شد و وجودم سوخت
آتش آهم از جگر برگشت