سیدمهدی میرداماد

پر بسته بود و وقت پریدن توان نداشت

1678
6
پر بسته بود و وقت پریدن توان نداشت
مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت

خو کرده بود با غم زندان خود ولی
دیگر توان صبر درآن آشیان نداشت

جز آه زخم‌های دهن باز کرده‌اش
در چارچوب تنگ قفس هم‌زبان نداشت

آن قدر زخمی غُل و زنجیر بود که
اندازه‌ی کشیدن یک آه جان نداشت

با تازیانه ساخت که دشنام بشنود
دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت

هرچند میزبان تنش تخت پاره شد
هرچند روی پُل بدنش سایه‌بان نداشت

دیگر تنش اسیر سم اسب‌ها نشد
دیگر سرش به خانه‌ی نیزه مکان نداشت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش