پادکست روز ششم محرم

پادکست روز ششم محرم

[ نوا ]
پسر رفته به بابایش، خبرها اینچنین باشد
کَرَم را ارث از او برده، اثرها این‌چنین باشد

به حق در آسمانی اینچنین نورانی و زیبا
توقع هم همین باشد

... پسرهات فداییِ حسینت
تا سهمیه‌ی کرب و بلایت شده باشد
---
ضربه‌ی تیر به فتوا می‌زد
عوضِ سیلی زهرا می‌زد
---
(آه از این قوم مگر قتل تماشا دارد)

قاسمم حافظ اسرار حسن
با خبر از دلِ غمبارِ حسن

گر غریب است منم یار حسن
در حرم رونقِ بازار حسن

من سفارش شده‌ی زهرایم
داده امضای مرا ...
---
دشت کربلا پر از شمشم مجتبی
پهلوانِ معرکه، یتیمِ مجتبی
---
به ظاهر سیزده سالَش، ولی خضر است شاگردش
به حیدر رفته در هیبت، نظرها اینچنین باشد
---
می‌رسه آروم آروم، از لابه لای خیمه
صدای ناله‌های خیمه، برا ماهِ شبای خیمه

حسن، پسرت بی زره میره
حسین، داره از غصه می‌میره
---
بوسه زد به دستان ارباب
شبیه یارانِ ارباب
برای رفتن به میدان محیا شده

با صلابت بانگ تکبیر
گرفته مردانه شمشیر
نگاه اهل حرم مثل دریا شده

قاسم، گلِ برادر حسین است
انگار، علیِ اکبرِ حسین است

نورِ حسن به میدان آمد
انگار، علی رجزخوان آمد
---
برای او شهادت از عسل هم هست شیرین‌تر
برای عاشق بی دل سفر‌ها اینچنین باشد

درآورده به زانو ازرق و اولادِ ازرق را
به نسل مرتضی کلاً جگرها اینچنین باشد
---
تو عاشقی چه حالیه، تو عاشقی چه رازیه
حسینیا بگید حسن، شَهِ غریب نوازیه

روی سر من سایه‌ی دست کریمه
این عرض ارادت همه‌ی زندگیمه

بطلب منو بگو بیا
تویی عشق کربلاییا

آخرش مدینه تو بقیع
می‌خونم امام رضا بیا

قربون کبوترای حرمت امام حسن
قربون این‌همه لطف و کرمت امام حسن

یا امام حسن...

نظرات