وصلی الله علل باکینه علل حسین
زینبم من بنت کوثر و حیدر
زیر و رو کردم من کوفه را یکسر
کاخ ملعون با یک تشرم لرزید
با علی یک روحیم در دو پیکر
ذولفقار حیدر را بستم کمرم
چادرم در واقع شد زره و سپرم
دستمال زردی که ارثیه ی علی
بسته ام با یادِ، علی به دور سرم
اعلایی عقیله، والایی عقیله
آینه روی خود زهرایی عقیله
(یا زینب)۳
مثل ابراهیم بتشکنه زینب
از علی دائم دم میزنه زینب
تا قدم برمیداره توی کوفه
هم حسین و هم حسن زینب
جبل و صبر این بانوی بی مانند
حزر یا زهرا شد بازوبند زینب
کوفه تا کاخ شام چهل تا منزل بود
بنت حیدر درب چهل تا خیبر کند
اعلایی عقیله، والایی عقیله
آينه روی خود زهرایی عقیله
یا زینب(۳)
یا قاهر العدو، یا والی الولی
جانم به زینبت، یا مرتضی علی
شیرآفری زنی که کنند شیون این چنین
خون خوردن آن چنان و سخن گفتن این چنین
در کوفه او به تیغ زبان میرود شکار
هرگز کسی ندیده به عالم زن این چنین
یا زینب
ابرو تا گره شد عینالهِ ناظره شد
پای خطبه شام انگاری محاصره شد
چادرش زره شد موقع مناظره شد
اسکتو گفت و منبری مصادره شد
یا قاهر العدو، یا والی الولی(۳)
