حاج منصور ارضی

نگاه او دل از ارباب می‌برد

1822
31
نگاهِ او دلِ ارباب می‌برد
زِ چشمِ اهلِ کوفه خواب می‌برد

اگر سقا به باران اَمر می‌کرد
تمامِ کربلا را آب می‌برد

کسی یاری از او بهتر ندیده‌ست
هواداری بهتر از او ندیده‌ست
نه این‌که من بگویم دشمنش گفت
علمداری از او بهتر ندیده‌ست

به میدانِ زد ‌تماشاگر فلک شد
ثنا گویِ ابوفاضل مَلک شد

انا ابنُ‌الحیدرش وقتی که پیچید
زِ وحشت حرمله زهرِ ترک شد

همین که از شریعه سَر درآورد
صدایِ ضجه از لشکر در آورد

خبر دادند سقا رفته میدان
زِ خوشحالی رقیّه پَر درآورد

شده مثلِ پدر،الله اکبر
رود سویِ خطر،الله اکبر

دمِ ظهر است اما در شریعه
نمایان شد قمر،الله اکبر

اَلا اِی ساقیِ بی‌دست عباس
سه‌شعبه دیده‌ات را بست عباس

نمی‌خواهد به فکرِ خیمه باشی
خیالت جمع زینب هست

ندارد بی تو دیگر یار زینب
شود هم صحبتِ اغیار زینب

زبانم لال بی تو غیرت الله
رود در کوچه و بازار زینب

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش