نماز صبح شد طلوع کرد اذان
816
6
- ذاکر: حاج سعید حدادیان
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
- سال: 1403
نماز صبح شد طلوع کرد اذان
به صف شدند باز هزار ارغوان
به صف شدند باز فرشتگان عرش
ز هر طرف رسید هزار کاروان
کمان کشیدهاند هزار حرمله
کمین گرفتهاند آهای کودکان
به زیر بال آه پناه میبری
که نیست مادری در انتظارتان
گرسنگی بس است شما و جوی شیر
بس است تشنگی بهشت نوش جان
به روزنامهها رقم زنید خون
خطابهای کنید که پا شوَد جهان
کجاست التیام، کجاست انتقام
به این سگان هار که میدهد امان؟
بدا به غفلت مدافعان ترس
خوشا به غیرت مجاهدانمان
به لحظهای درنگ تقاص میدهیم
نگاه کن ببین نشان به این نشان
ملافهای بکش بر اینهمه شهید
که تکه تکهاند آهای آسمان
****
بر خاک تو هرکه سر ندارد
سر از دل خاک برندارد
در کوی تو وحی رحم نبرده
از جای تو کس خبر ندارد
در بین دو آفتاب زهرا
مثل تو علی قمر ندارد
گلبوسه چو تو به دست و بازو
هرگز پسر از پدر ندارد
سقایی و هیچکس به عالم
از تو لب تشنهتر ندارد
تو چشم و چراغ عالمینی
سرتا به قدم همه حسینی
ای سینهی عشق دادگارت
وی قلب بسان بی قرارت
گلبوسهی پنج حجت حق
بر دست و جبین هزاربارت
****
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه زده دست تو را مجتبی
دید چو در کربوبلا شاه دین
دست تو افتاده به روی زمین
خم شد و بنهاد سر دیدهاش
بوسه بزد با لب خشکیدهاش
حضرت سجاد همان دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
****
سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
(دو شمس داشتیم و یک قمر وقتی حسن زنده بود)
به صف شدند باز هزار ارغوان
به صف شدند باز فرشتگان عرش
ز هر طرف رسید هزار کاروان
کمان کشیدهاند هزار حرمله
کمین گرفتهاند آهای کودکان
به زیر بال آه پناه میبری
که نیست مادری در انتظارتان
گرسنگی بس است شما و جوی شیر
بس است تشنگی بهشت نوش جان
به روزنامهها رقم زنید خون
خطابهای کنید که پا شوَد جهان
کجاست التیام، کجاست انتقام
به این سگان هار که میدهد امان؟
بدا به غفلت مدافعان ترس
خوشا به غیرت مجاهدانمان
به لحظهای درنگ تقاص میدهیم
نگاه کن ببین نشان به این نشان
ملافهای بکش بر اینهمه شهید
که تکه تکهاند آهای آسمان
****
بر خاک تو هرکه سر ندارد
سر از دل خاک برندارد
در کوی تو وحی رحم نبرده
از جای تو کس خبر ندارد
در بین دو آفتاب زهرا
مثل تو علی قمر ندارد
گلبوسه چو تو به دست و بازو
هرگز پسر از پدر ندارد
سقایی و هیچکس به عالم
از تو لب تشنهتر ندارد
تو چشم و چراغ عالمینی
سرتا به قدم همه حسینی
ای سینهی عشق دادگارت
وی قلب بسان بی قرارت
گلبوسهی پنج حجت حق
بر دست و جبین هزاربارت
****
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک ز چشمش چکید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه زده دست تو را مجتبی
دید چو در کربوبلا شاه دین
دست تو افتاده به روی زمین
خم شد و بنهاد سر دیدهاش
بوسه بزد با لب خشکیدهاش
حضرت سجاد همان دست پاک
بوسه زد و کرد نهان زیر خاک
****
سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
(دو شمس داشتیم و یک قمر وقتی حسن زنده بود)
نظرات
نظری وجود ندارد !