نعره‌ها در دل میدان عرب می‌زد
ذوالفقارش سر مردان عرب می‌زد
اسدالله به میدان نبرد آمد
پنجه در پنجه‌ی شیران عرب می‌زد
رویش دارد نقاب پایش در رکاب
علی نازل می‌کند آیات عذاب
خدا از این هیبتش تکبیر می‌کشد
پیمبر هم گویدش جانم بوتراب
علی علی فاتح الفتوح یا فارس العرب
علی علی ناصرالنّبی ای شیر در غضب
علی علی قاهرالعدو یا والی الولی
علی علی شاه لافتی یا مرتضی علی
چون خدا گفت علی حق و مع الحق بود
فاتح بدر و حنین، خیبر و خندق بود
پرچم نصر من الله به دستانش
دست او دست یداللهی مطلق بود
امیرِ دُلدل سوار بین کارزار
به دستانش تا گرفت تیغ ذوالفقار
انا الحیدر گفت و رفت سمت میمنه
که از میمنه زدن شیپور فرار
علی علی ناصرالهدی یا هادی الامم
علی علی شیر صف شکن کاشف هم و غم
علی علی قاهرالعدو یا والی الولی
علی علی شاه لافتی یا مرتضی علی
