نام تو را هر زمان چگونه بگویند

ای جان جهان، جهان جان ادرکنی
قیّوم زمین و آسمان ادرکنی

احیاگر صد دم مسیحا الغوث
یا حضرت صاحب الزّمان ادرکنی

*****

نام تو را هر زمان چگونه بگویند
غیر زمان اذان چگونه بگویند

سیده‌ی عرشیان، کریمه‌ی عظمی
مدح تو را خاکیان چگونه بگویند

نور سماواتی و بگو شُعرا
از  شُهرت هفت آسمان چگونه بگویند

خوش به هوای توییم ورنه مریضیم
شعر خوشی ناخوشان چگونه بگویند

ای که به خوبی شهیدِ راهِ تو خوبان
از تو بگوییم بَدان چگونه بگویند

لال شدم وقت خواندن از جَبَروتت
وصف تو را خاموشان چگونه بگویند

هیچ پیمبر نگفته ماهیتت
از صفت لا مکان چگونه بگویند

سقف سرای تو بود عرش خداوند
از در این آستان چگونه بگویند

روضه بگوییم یا چگونه بخوانند
راز بگوییم یا چگونه بخوانند

طاهره‌ی اطهرِ تبارِ طهارت
طعنه به تو این و آن چگونه بگویند

میل ندارد به ماندن و به مدینه
مادر این خاندان چگونه بگویند

خاک تو را زائران چگونه بجویند
از حرم بی نشان چگونه بگویند

روح امان و امین، روح الامینی
اهل یقین را تویی که نور یقینی


*****

وَجهِ هو الله در کمال باشد
جلوه‌ی توحید در جلال تو باشد

اشبه خَلقی به شخص احمد مُرسَل 
خُلق رسولِ خدا خصالِ تو باشد

نور همه نورها علیست ولیکن
نورِ نگاهِ علی جمال تو باشد

محور آلِ عبا، معلّم اعظم
وصل الهی همان وصال تو باشد

صاحب پرچم تویی به لشگرِ تشبیح
شغل ملائک به اشتغال تو باشد

کرده خدایش عطا به احمد و حیدر
کوثر اگر گریه‌ی زلال تو باشد

حسرت اهل بهشت تا به قیامت
مائده‌ی کاسه‌ی سفال تو باشد

خَلق کجا و خیال فاطمه هیهات
نفس نبی زائرِ خیالِ تو باشد

پَر که تکان می‌دهی به لرزه می‌افتند
چهار عوالم به زیر بال تو باشد

شیرخدا را نکُشت تیغ مخالف
قاتلِ حیدر قدِ هلالِ تو باشد

حال علی را بپرس حال علی را
دل‌نگرانِ دلیلِ حال تو باشد

دنده‌ی از هم گسسته رحم ندارد
فکر کنم آخرین مجال تو باشد