روح الله بهمنی

می‌لرزه زانوی فاتح بدر و خیبر

131
17
می‌لرزه زانوی فاتح بدر و خیبر
رحمی کن رحمی کن، به التماس حیدر

قدم قدم از مسجد تا خونه
اسم تو رو بردم، کاشکی که می‌مردم

همونجا که خوردی زمین تو کوچه
منم زمین خوردم، کاشکی که می‌مردم

چشماتو نبند، علی برات روضه بخونه
به یاد وقتی که میری تو، میون مقتل غریبونه

چشماتو ببند، نبینی گودال چه خبره
انقده ضربه میزنه تا، سرو ببُره بالاخره

بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا
بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا...

زینبت از دیشب، دلش چه بی قراره
می‌خونه با گریه، حسین کفن نداره

پیروهنی که دوختی این شب‌ها
تو با هزار زحمت، کاشکی نره غارت

غروب عاشورا بین آتیش
روسریِ بچت، کاشکی نره غارت

چشماتو نبند، علی برات روضه بخونه
دلشوره‌ی هرشبه علی، زینبو شام غریبونه

چشماتو ببند، وقتی میای از یه راه دور
سره حسینت رو می‌بینی، می‌سوزه تو آتیش تنور

بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا
بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش