موهای پریشونتم آرامشمه
665
23
- ذاکر: سید حجت بحرالعلومی
- سبک: زمینه
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: شب دهم محرم
- سال: 1402
(موهای پریشونتم آرامشمه
خندههای تو، همیشه پیش چِشَمه
این لحظهی پایان روزای خوشمه
میشه رو زمین پانکشی، خواهشمه)۲
خواهشم اینه عزیزم، یکی واست آب بیاره
بعد کشتنت کسی رو، بدن تو پا نزاره
اونکه داره به تنت عصا میکوبه، حق نداره
من از تَل دیدم غوغاست، خدایا خولی اونجاست
مثل قربونی دیدم، سر هر عضوت دعواست
به خون غلتانه زینب، برادر جان زینب...
به سرت گریه کنم یا به تنت
پاشو که دارن میرسن اسبا به تنت
پاشو که داره میتابه گرما، به تنت
والله وفا نداره دنیا به تنت
من دارم میرم عزیزم، کسی نیست رکاب بگیره
حق من نبود تو پیری، دستمو طناب بگیره
دشمنت چجوری روش میشه، جلو من آب بگیره
نبینم دیگه آبو، نمیخوام دیگه خوابو
سرت شرمنده کرده، سر نیزه مهتابو
کی دلش میاد از زندگیش دل بکنه؟
از دور نگاه حسرتت سمت منه
موندم چه کنم با دخترات من یه تنه
کاش دشمن جای همه، من رو بزنه
ما رو میبرن عزیزم، به خرابههای تاریک
یاد مادرم میافتم، توی کوچههای باریک
میشه تو مسیر بازار، سرتو بیاری نزدیک
بگیر چشماتو از من، نبینی دورَم کردن
شنیدم تو گوش هم، میگفتن اینا بردَن
بازار برده فروشان شهر شام، داغی به دل گذاشت که کرببلا
خواهش کردم، پیرهنتو پس بدن ندادن
نیزه نیزه، به کشتن تو ادامه دادن
خواهش کردم، وقتی سرو میبرن نباشم
حالا باید چطوری از بدنت جدا شم
آه به حسین، پاشو بگو اینا همش خوابه حسین
آه به حسین، سر تو زیر نور مهتابه حسین
آه جگرم، بعد تو سوخت خیمهی اهل حرم
آه جگرم، فاطمه ناله میزنه آه پسرم
آه پسرم...
زیر نیزهی شمر و سنان بود، ای وای نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود، ای وای نگران بود
یادگاری مادرو بردن، ای وای سرو بردن
دل بچهها رو هی آزردن، ای وای سرو بردن
ویلی ویلی علی شِبلی
پسرم کفن نداره، سری در بدن نداره
مگه مادر نداره؟
انصاف نیست لشکر کوفه کفن شود
عریان تو را مقابل زهرا رها کنند
نعل تازه، به سم اسب زدن فکر که بود؟
که سراپای تو با سطح زمین، یکسان شد
مُرَمِلٌ بِدِما
دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده
که بدونه تشنهلب، سر نبره
دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده
جلو چشمای مادر نبُره
به مرکب آب میده، منو عذاب میده
تو رو صدا که میزنم، شمر جواب میده
(تازه نفس اومد، خود شَبَث اومد
یه پیرمرد بی حیا، عصا به دست اومد)۲
وای...
خندههای تو، همیشه پیش چِشَمه
این لحظهی پایان روزای خوشمه
میشه رو زمین پانکشی، خواهشمه)۲
خواهشم اینه عزیزم، یکی واست آب بیاره
بعد کشتنت کسی رو، بدن تو پا نزاره
اونکه داره به تنت عصا میکوبه، حق نداره
من از تَل دیدم غوغاست، خدایا خولی اونجاست
مثل قربونی دیدم، سر هر عضوت دعواست
به خون غلتانه زینب، برادر جان زینب...
به سرت گریه کنم یا به تنت
پاشو که دارن میرسن اسبا به تنت
پاشو که داره میتابه گرما، به تنت
والله وفا نداره دنیا به تنت
من دارم میرم عزیزم، کسی نیست رکاب بگیره
حق من نبود تو پیری، دستمو طناب بگیره
دشمنت چجوری روش میشه، جلو من آب بگیره
نبینم دیگه آبو، نمیخوام دیگه خوابو
سرت شرمنده کرده، سر نیزه مهتابو
کی دلش میاد از زندگیش دل بکنه؟
از دور نگاه حسرتت سمت منه
موندم چه کنم با دخترات من یه تنه
کاش دشمن جای همه، من رو بزنه
ما رو میبرن عزیزم، به خرابههای تاریک
یاد مادرم میافتم، توی کوچههای باریک
میشه تو مسیر بازار، سرتو بیاری نزدیک
بگیر چشماتو از من، نبینی دورَم کردن
شنیدم تو گوش هم، میگفتن اینا بردَن
بازار برده فروشان شهر شام، داغی به دل گذاشت که کرببلا
خواهش کردم، پیرهنتو پس بدن ندادن
نیزه نیزه، به کشتن تو ادامه دادن
خواهش کردم، وقتی سرو میبرن نباشم
حالا باید چطوری از بدنت جدا شم
آه به حسین، پاشو بگو اینا همش خوابه حسین
آه به حسین، سر تو زیر نور مهتابه حسین
آه جگرم، بعد تو سوخت خیمهی اهل حرم
آه جگرم، فاطمه ناله میزنه آه پسرم
آه پسرم...
زیر نیزهی شمر و سنان بود، ای وای نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود، ای وای نگران بود
یادگاری مادرو بردن، ای وای سرو بردن
دل بچهها رو هی آزردن، ای وای سرو بردن
ویلی ویلی علی شِبلی
پسرم کفن نداره، سری در بدن نداره
مگه مادر نداره؟
انصاف نیست لشکر کوفه کفن شود
عریان تو را مقابل زهرا رها کنند
نعل تازه، به سم اسب زدن فکر که بود؟
که سراپای تو با سطح زمین، یکسان شد
مُرَمِلٌ بِدِما
دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده
که بدونه تشنهلب، سر نبره
دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده
جلو چشمای مادر نبُره
به مرکب آب میده، منو عذاب میده
تو رو صدا که میزنم، شمر جواب میده
(تازه نفس اومد، خود شَبَث اومد
یه پیرمرد بی حیا، عصا به دست اومد)۲
وای...
نظرات
نظری وجود ندارد !