مولا روحی فداه
785
8
- ذاکر: علی جهانبخش
- سبک: زمینه
- موضوع: عبدالله بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1402
مولا روحی فداه
افتادی روی خاک باید چه کنم
سمت مقتل تو دیدم قاتلتو اومد چه کنم
قاسم رفته، قمر بنیهاشم رفته
شیرخواره حتی از خیمه با تو شده عازم رفته
من جا موندم، خیلی خیلی تنها موندم
تنها بین غمها موندم
دارم میام عمو جای قاسم و جای علمدار
دارم میام عمو تا نیومده شمر ستمکار
دارم میام عمو تا با نیزه ندادنت آزار
من شیر حسنم، شمشیر حسنم
ابنُ الحسنم
ذکرم یا حسن، غم تو قلب منه
ابنُ الحسنم
عبداللهم سپر اباعبداللهم
من آخرین تیر عشقم
فدایی ثاراللهم
دورت کردن، با هم قصد قربت کردن
عمامت رو غارت کردن
دارم میام عمو تا لباساتو درنیاورده
دارم میام عمو تا به جسم تو نیزه نخورده
دارم میام عمو تا که از غمت عمه نمرده
دارم میام عمو جای قاسم و جای علمدار
دارم میام عمو تا نیومده شمر ستمکار
دارم میام عمو تا با نیزه ندادنت آزار
عمه مضطربه، جونش روی لبه
دلخونه عمو
پیش خواهر تو ریختن رو سر تو
بارونه عمو
رفتی از حال دیر رسیدم بین گودال
بذار بدنم باشه پامال
بابام اومده به استقبال
گیسوی تو، دست قاتل تو موی تو
نیزه خورده پهلوی تو
این دَم آخرم بذار زخم گلوتو بلوسم
عموی مضطرم جای فاطمه موتو ببوسم
رقیه گفت بهم دیدمت روتو ببوسم
دارم میام عمو جای قاسم و جای علمدار
دارم میام عمو تا نیومده شمر ستمکار
دارم میام عمو تا با نیزه ندادنت آزار
افتادی روی خاک باید چه کنم
سمت مقتل تو دیدم قاتلتو اومد چه کنم
قاسم رفته، قمر بنیهاشم رفته
شیرخواره حتی از خیمه با تو شده عازم رفته
من جا موندم، خیلی خیلی تنها موندم
تنها بین غمها موندم
دارم میام عمو جای قاسم و جای علمدار
دارم میام عمو تا نیومده شمر ستمکار
دارم میام عمو تا با نیزه ندادنت آزار
من شیر حسنم، شمشیر حسنم
ابنُ الحسنم
ذکرم یا حسن، غم تو قلب منه
ابنُ الحسنم
عبداللهم سپر اباعبداللهم
من آخرین تیر عشقم
فدایی ثاراللهم
دورت کردن، با هم قصد قربت کردن
عمامت رو غارت کردن
دارم میام عمو تا لباساتو درنیاورده
دارم میام عمو تا به جسم تو نیزه نخورده
دارم میام عمو تا که از غمت عمه نمرده
دارم میام عمو جای قاسم و جای علمدار
دارم میام عمو تا نیومده شمر ستمکار
دارم میام عمو تا با نیزه ندادنت آزار
عمه مضطربه، جونش روی لبه
دلخونه عمو
پیش خواهر تو ریختن رو سر تو
بارونه عمو
رفتی از حال دیر رسیدم بین گودال
بذار بدنم باشه پامال
بابام اومده به استقبال
گیسوی تو، دست قاتل تو موی تو
نیزه خورده پهلوی تو
این دَم آخرم بذار زخم گلوتو بلوسم
عموی مضطرم جای فاطمه موتو ببوسم
رقیه گفت بهم دیدمت روتو ببوسم
دارم میام عمو جای قاسم و جای علمدار
دارم میام عمو تا نیومده شمر ستمکار
دارم میام عمو تا با نیزه ندادنت آزار
نظرات
نظری وجود ندارد !