من دارم میمیرم امّا دوری مردهی منم رها نمیکنه تو خودم میسوزم و میسازم کربلا منو صدا نمیکنه منو دور نندازی گر چه از تو دورم من خودم میدونم وصلهی ناجورم دنیا بیتو قبره انگاری تو گورم بغلم کن آقا، بغلم کن دریاب... نفسام تو کربلا جا مونده نفسی نیست که بخونم ارباب چهجوری جون نکَنم دور از تو؟ چهجوری زنده بمونم ارباب؟ توی راهت هر دل یه شقایق میشه این دل نالایق با تو لایق میشه اگه سنگم باشه با تو عاشق میشه گر چه پست و خوارم، آرزوتو دارم... خیسِ اشک و التماسه چشمام بارونو تو گریههام جا دادم نکنه ازم بریدی آقا؟ نکنه که از چشات افتادم؟ چشم تو هرکی رو بگیره خوشبخته اسیر چشماتم آقا خیلی وقته بیتو بودن مرگه، بیتو بودن سخته تو خود خورشیدی تو پُر از امیدی... کمِ ما رو قبول کن، کمِ ما رو زیاد کن نبودیم یه مُحرّم، سینهزنتو یاد کن وقتی میمیرم هیچ کسی به داد من نمیرسه الّا حسین وقتی میمیرم زیر دست و پای زائرای بینالحرمین من میمیرم فقط این حسین حسیناس که برای من میمونه دعاهای خیر زهراس که برای من میمونه