
یه جملهی بی سر و ته بودم که با تو پُرِ مراعات نظیرم من اسم تو رو یادم نمیره حتّی اگه فراموشی بگیرم هر چی رو یادم میره ولی خوبیاتو نه با همه حالم بده ولی فقط با تو نه تا گرفتی دستای یخزدهمو فهمیدم آفتاب هم نداره گرمی دستاتو نه گاهی اسپندِ رُو آتیشم گاهی اسفندِ روی برفم عمر من تموم میشه امّا با تو نمیشه تموم حرفم منو به حال خودم وانگذار...