حامد خمسه

علی نور الهی‌ست

264
5
علی نورِ اِلٰهی‌ست، علی لایَتَناهی‌ست
علی عشقِ دلِ ماه وَ ماهیست
علی دل، علی دل، علی تمامِ حاصل
علی آب، علی روی، علی بَحر، علی اوج

علی موج، علی اقیانوس
امّا بی‌کرانه و بدونِ ساحل
علی تمامیِ عَدل، علی امامِ عادل
همه ناقابل و علیست قابل

علی حقّ و حقیقت، وَ جُز او همه باطل
علی سلطانِ دل، به هر گدا و سائل
علی یعنی اَنوارِ خدا، که از اوجِ فَلَک
برای ما خاک‌نشینان شده نازل

علی فضیلتش فوقِ فضائل
علی مسئله‌اش فوقِ مسائل
علی رساله‌اش فوقِ رسائل
علی قبیله‌اش فوقِ قبائل
علی شمائلش مافوقِ هرچه شمائل

علی دل، علی آب، علی ناب
علی ناب‌ترین گوهرِ نایاب
علی یعنی شاداب‌ترین عَرشِ شاداب
علی یعنی ارباب برای هرچه ارباب
علی یعنی مهتاب‌ترینِ هرچه مهتاب

علی تاب، علی تَب، علی شب، علی شاه
علی مؤدّبِ اَدیب در روحِ اَدب، تمامِ آداب
علی قِبله‌ی نورانیِ هر ستاره و اَختر
و منظومه و هرچه آسمان و هرچه مهتاب

علی مِهرِ جهان‌تاب، علی طَیِّبُ‌الاَطیاب
علی ناجیِ هر غَریقِ گرداب
علی ناب‌ترین آب، وَ جُز او همه مُرداب

علی گرم، همه سرد، علی سبز، همه زرد
علی دَوا همه درد، علی گُل همه گَرد
همه در صورت و ظاهراً مَرد
علی بُتونِ مَردی، چه مَردی که چه‌ها کرد

علی حقیقتاً مَرد، علی مَرد و جوانمرد
چه مَردی که چه‌ها کرد
و در دامنِ خود مَردانی چون
حسن و حسین و عباس بِپَروَرد

علی‌جان دلم از تپش افتاد
قَلَم از دستم از نَفَس افتاد

چه گویم که خدا می‌داند
سیر نمی‌شود دلم هرچه علی علی بگویم
به جُز راهِ ولای تو نَپویم
و در این دریا جُز مرواریدِ محبّتت نجویم

نمی‌دانم آقا، با این‌همه واژه چه کرده‌ام آقا
چه پرورده‌ام آقا، ولی می‌دانم
تو پادشاهی من بَرده‌ام آقا

سلیمان! من مورَم و رامِ مَلَخ آوردم
خدا می‌داند به پیشِ چون تو کم آورده‌ام آقا

خودت لب بگشا اِی‌گلِ هستی
که هستی؟ چه هستی؟
که نرخِ صد هزاران یوسف را تو شکستی

که هستی؟ چه هستی؟
که کتفِ صدهزاران حاتم را تو از پُشت بِبَستی
که هستی
که در مزرعِ پاکیزه‌ی دل چو گُل نِشَستی

که هستی که دربه روی سائل تو نبستی؟
که هستی که زنجیرِ ستمگران گسستی؟
که هستی که بت‌ها تو شکستی؟

علی اِی همه‌ی زندگیِ من
علی اِی رَمَقِ بندگیِ من
تو و آن‌همه رحمت
من و این‌همه شرمندگیِ مَحض

علی اِی نَفَسِ من، همه کار و کس من
حَریمَت نَفَسِ من، تو اِی دادرَس من
علی اِی‌گُلِ بی‌خار و خَسِ من

من از طِفلی با نامِ شما شروع کردم
و با مِهرِ تو در پیشِ خدا رکوع کردم
و فریاد برآورده‌ام و باز برآرم:

علی قبله‌ی راه است، علی مایه‌ی ناز است
علی روح نماز است علی سوز و گداز است
علی بنده‌نواز است، علی شورِ حجاز است
علی حَقِّ مَجاز است

علی روح، علی جان، علی نَفَس، علی دَم
علی ذکرِ لبِ ماست دَمادَم
علی زیاد و ما کم، علی شادی و ما غم
علی عشقِ مُجَسَّم ، علی شاهِ مُکَرَّم

علی بهشتِ خُرَّم
علی نَفس بر آدم و پسرعَمّ به پیغمبرِ اَکرم
و صدها صدها شکرِ خداوند
که مِهرش به دلِ ما زده پرچم

اگرچه پرچمِ اوست، که اَفراشته مانده
و این قصرِ مُصَفّی‌ٰست، که خوش‌ساخته مانده
ولایتش طلاییست که پرداخته مانده
چنان آتشِ بگداخته، بگداخته مانده

ولی اِی همه‌ی عالَم و آدم
علی یعنی یک راز، که نشناخته مانده

علی خوب، علی خوب‌تر از خوب
علی مَطلب و مطلوب، علی عشقِ پُرآشوب
علی یعنی مرغوب‌ترینِ هرچه مرغوب

علی یعنی محبوب‌ترینِ هرچه محبوب
علی وّصیّ و مَنصوب، علی خوب‌تر از خوب

خدایا چه بگویم؟ چه نَمایم؟
پُر از شور و نَوایم، پُر از عشق و صفایم
کنون مستِ ولایم، کنون مستِ علی شیرِ خدایم

و در این مَستی، سِرّی را فاش نمایم
ز یک رازِ نهان پرده‌گشایم

خداوندِ تَعالیٰ، خداوندِ زمین و آسمان‌ها
قبل از همه‌ی دنیا، ز اَنوارِ جمالِ خود
همان‌وقت همان‌جا

هنرِ خلقتِ خود را متمرکز کرد و ساخت
یکی لؤلؤِ لالا، یکی گوهرِ زیبا
یکی لاله‌ی سحرا، ز نورِ خود جَمالی مُتجلّیٰ

شکوفه‌ای شکوفا
معطّر حتّیٰ بیشتر از جَنَّتُ‌الاَعلیٰ
مُصَفّی‌ٰتر از هرچه مُصَفّیٰ

و دلبری والا به زیباییِ خلقت همه غوغا
که این لؤلؤِ لالا، و این گوهرِ زیبا
و این زُهره‌ی تابنده‌ی دل‌ها
کسی نبود جُز مَلیکه‌ی کشور دل‌ها
وَ اِنسیَّةُ‌الحَوراء

کسی نبود جُز بانوی بانوانِ اوّل تا آخرِ دنیا
همان اُمِّ‌اَبیها و صدّیقه‌ی کبریٰ
و این اُمِّ‌اَبیها، که بُوَد بانوی دنیا
گُلِ گُل‌ها، کسی نیست مگر طاهره‌ی مطهّره
راضیه و مرضیه و بتولِ عَذرا

کُنیه‌اش منصوره، رشیده
حمیده، محدثه، فاطمه، حضرتِ زهرا
مادرِ حسن و حسین و زینبِ کبریٰ

و این فاطمه گوهرِ یک‌دانه‌ی خود را
به احترام هدیه داد از جانبِ ذاتِ خود
پیَمبر به مولا

که این گوهر باید بود به دستِ یَدٰالله
سخن بگوید به او لِسانُ‌الله
گوش کند کلامِ او را اُذُنُ‌الله
و ببیند او را دو چشمِ عینُ‌الله

که او حبیبه است و این حبیبِ اَللّٰه
که او وجیهه است و این وَجیهِ اَللّٰه
علی اِی وَجهُ‌الله، علی اِی عینُ‌الله

علی اِی اُذُنُ‌الله، علی اِی حزبُ‌الله
علی اِی جُندُالله، علی اِی وَلیُ‌الله
تو ساقی و تو کوثر، تو پیمانه‌ی خُمّی
علی جان بِأبی أنتَ و أُمّی
****
گرچه ازچشمِ حَرَم، حَلقِ تو را پوشاندم
تیر بیرون‌زده از زیرِ عَبا را چه کنم؟

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش