نبی فطرت علی سیرت
1047
4
- ذاکر: سیدمهدی میرداماد
- سبک: شعر مدح
- موضوع: حضرت علی اکبر (ع)
- مناسبت: ولادت حضرت علی اکبر(علیه السلام)
- سال: 1397
نبی فطرت، علی سیرت، خدا مظهر علی اکبر
حسن عادت، حسین آیت، مَلَک منظر، علی اکبر
من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که
به امر صادر اوّل شده مصدر، علی اکبر
اگر زهرا، تماماً مثل طاها بوده، باید گفت
که بوده جلوهی صدّیقهی اطهر، علی اکبر
فراتر از تصوّرها، چُنانکه در گمان من
بُوَد واضحترین توضیحم از محشر، علی اکبر
علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر به زعم من
سه تایش شد علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر
چُنان غرق است در الله اکبر که به چشم و گوش
تجسّم میشود وقت اذان بهتر، علی اکبر
پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان
شده هم قامت عبّاس نامآور، علی اکبر
بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست
چه خوش طیّ السّما کردهست بیشَهپَر، علی اکبر
یکی امّ اسد شد دیگری امّ البَنین بعدش
شد از تو امّ لیلا کنیهی مادر، علی اکبر
فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه
که از پا در بیاید صف به صف لشگر، علی اکبر
اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر
تو را در کربلا دیدند چون حیدر، علی اکبر
چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار
شُکوه داستان حیدر و خیبر، علی اکبر
عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی
که پُشته ساختی از کشته بیخنجر، علی اکبر
به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز
که جان میداد بابا از غمت آخر، علی اکبر
گلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دَم
که با ضرب عمودی شد سرت پرپر، علی اکبر
حسن عادت، حسین آیت، مَلَک منظر، علی اکبر
من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که
به امر صادر اوّل شده مصدر، علی اکبر
اگر زهرا، تماماً مثل طاها بوده، باید گفت
که بوده جلوهی صدّیقهی اطهر، علی اکبر
فراتر از تصوّرها، چُنانکه در گمان من
بُوَد واضحترین توضیحم از محشر، علی اکبر
علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر به زعم من
سه تایش شد علی اکبر، علی اکبر، علی اکبر
چُنان غرق است در الله اکبر که به چشم و گوش
تجسّم میشود وقت اذان بهتر، علی اکبر
پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان
شده هم قامت عبّاس نامآور، علی اکبر
بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست
چه خوش طیّ السّما کردهست بیشَهپَر، علی اکبر
یکی امّ اسد شد دیگری امّ البَنین بعدش
شد از تو امّ لیلا کنیهی مادر، علی اکبر
فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه
که از پا در بیاید صف به صف لشگر، علی اکبر
اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر
تو را در کربلا دیدند چون حیدر، علی اکبر
چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار
شُکوه داستان حیدر و خیبر، علی اکبر
عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی
که پُشته ساختی از کشته بیخنجر، علی اکبر
به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز
که جان میداد بابا از غمت آخر، علی اکبر
گلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دَم
که با ضرب عمودی شد سرت پرپر، علی اکبر
نظرات
نظری وجود ندارد !