علی علی معنای امامتی

عَلی عَلی، معنای اِمامَتی، تو رُکنِ ولایتی، حِیدَر
عَلی عَلی، ایثار و شجاعتی، تو رَمزِ سَعادَتی، حِیدَر

عَلی عَلی، خیلی با اِصالَتی، معنیِ صَلابَتی، حِیدَر
عَلی عَلی، تو راهِ هِدایَتی، آقای کِرامَتی، حِیدَر

اون بهشتی که خدا وعده داده به بنده هاش
اون بهشتی که شنیدیم سازَندَش عَلیِ

زبونم قاصِره از بزرگی خدا بِگَم
قربون خدایی من بِرَم، که بَندَش عَلیِ

عَلی، اَمیرِ عَلی، خیلی بی نَظیرِ عَلی
دستِ ما رو آخرِش می‌گیره عَلی

دُعامِ نَجَف، آره از خُدامِ نَجَف
کاشکی خاک بِشَم من توی وادیُ السَلام

عَلی یا عَلی، عَلی یا عَلی...

(عَلی علَی، دنیای پِیَمبَری، از کُلِ جهان سری، حِیدَر)۲
عَلی عَلی، تو فاتِحِ خِیبَری، تو ساقیِ کوثری، حِیدَر

عَلی عَلی، از اَنبیا سَرتَری سَردار و سَروَری، حِیدَر
عَلی عَلی، دِلداری و دلبری، واسه شیعه رهبری، حِیدَر

شَبِ مِعراج به همه ثابت کرد خدا
حرفی هم بخواد بگه گویَندَش عَلیِ

زبونم قاصره از بزرگی خدا بگم
قربون خدایی من بِرَم که بَندَش علیِ

آخ فدای علی، من شدم گِدای عَلی
کاشکی شامِلَم بشه دعای عَلی

صَفای نَجَف، ایوون طَلای نَجَف
کُُلهُم بهشتی اَن زائِرای نَجَف