عجب سوزی از این ماتم به دل داری اباصالح

عجب سوزی از این ماتم به دل داری اباصالح

[ کربلایی نریمان پناهی ]
عجب سوزی از این ماتم به دل داری اباصالح
خدا صبرت بده آقا، عزاداری اباصالح

شکسته سینه‌ی مادر به پای بغض دیرینه
شکسته سینه‌ی ارباب، حکایت دارد این سینه

آجرک الله، دائماً تنها
تُو دل صحرا روضه می‌خونی
با غم زهرا، غربت مولا
این روزا آقا خیلی محزونی

آجَرَکَ الله بقیة الله...

*****

با دستایی که بی‌جونه برا منجی دعا کردی
میون کوچه مهدی رو به «أدرکنی» صدا کردی

دل بی‌قراری، طاقت نداری
تا که بخونی مقتل مادر
مادر و لشکر، عدّه‌ای کافر
اومدن واسه بردن حیدر

آجَرَکَ الله بقیة الله...

*****

شنیدی از لب خاتم الهی بِدَم مظلوم
برسون مرگ زهرا رو به اشک زینب مغموم

علی تنها و از این غم سیه‌پوشه رسول الله
سپرده جسم زهرا رو به آغوش رسول الله

خونِ روی در، پهلوی مادر
ذکر پیغمبر: «عجِّل مهدی»
محسنِ پرپر، حیدرِ مضطر
می‌گن مکرّر: «عجِّل مهدی»

آجَرَکَ الله بقیة الله...

نظرات