سیدمهدی حسینی

من آمدم توبه کنم

51
5
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه‌ها، این هم غمی نیست

دلبسته‌یِ اندوهِ دامن‌گیرِ خود باش
از عالم غم، دلرباتر عالمی نیست

کار بزرگ خویش را کوچک مپندار
از دوست، دشمن ساختن کار کمی نیست

چشمی حقیقت‌بین کنار کعبه می‌گفت
«انسان» فراوان است اما آدمی نیست

آن قله‌ی قافی که می‌گویند عشق است
جایی که تا امروز بر آن پرچمی نیست

*****

یک ذره التفات به چشمِ تَرَم کنید
من آمدم که توبه کنم، باورم کنید

حتی به زور راه ببندید روی من
پاسوزِ سالیانه‌یِ پُشتِ دَرَم کنید

بیزارم از خودم، خودِ لجبازِ سرکشم
من را عوض کنید، کَسی دیگرم کنید

نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر
تا وقت هست، خاک حرم بر سرم کنید

گر حُکم کرده‌اید بسوزم، پس از عذاب
آب فرات قاطی خاکسترم کنید

زهرا به فکر گریه‌کُنان حسین هست
خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید

من راضی‌ام که سنگ سیاه علی شوم
در شوره‌زار‌های نجف گوهرم کنید

جاروکشِ حیاطِ علی می‌شوم فقط
در آستانِ شاهِ نجف، قنبرم کنید

امشب سفر به کرب و بلا، مزه می‌دهد
ما را مسافرانِ هوایِ حرم کنید

آقای من کفن نشده، پس زمان مرگ
یک بوریا قواره‌ی این پیکرم کنید

ارباب ناله زد که سرم را جدا کنید
شرمی کنید و رحم به حال حرم کنید

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش