حاج منصور ارضی

(شب بیست و سوم) من همانم که همیشه عهد و پیمان را شکست

2529
27
من همانم که همیشه عهد و پیمان را شکست
توبه کرد از معصیت امّا زد و آن‌ را شکست

بارها دنبال شیطان رفت و دنبال تو نه
پای این سفره نمک خورد و نمکدان را شکست

کاش می‌شد چشم‌هایت را ببندی باغبان
هر زمانی طفل بازی گوش گلدان را شکست

ادعای برتری دارم نمی‌دانم هنوز
عاقبت یک مورچه خواب سلیمان را شکست

گرم می‌ماند تنور خانه‌ای که صاحبش
قبل سرما هیزم فصل زمستان را شکست

تا مرا شیطان زمین انداخت گفتم یا علی
که یدالله آمد و زد دست شیطان را شکست

آسمان‌ها روشن از ایوان طلای حیدر است
گنبد او هیبت خورشید تابان را شکست

امشب ای دل توبه کن از آن گناهانی که زد
پای رفتن تا نجف تا کربلامان را شکست

در حصار معصیت یاد غریبی حسین
سیل اشکم شد روان دیوار عصیان را شکست

یک نفر شمشیر میزد یک نفر تیر و سنان
یک نفر بر تن عصای دست پیران را شکست

هیچ‌کس چون حرمله ارباب را زخمی نکرد
با سه شعبه قلب سالار شهیدان را شکست

تشنه لب افتاده بود و هیچ‌کس آبش نداد
شمرآمد ضربه زد لب‌های عطشانش را شکست

بیشتر از شمر باید گفت لعنت بر یزید
بشکند دستش که با یک چوب دندان را شکست

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش