سلام ای حضرت سلطان
554
3
- ذاکر: ابوالفضل بختیاری
- سبک: زمینه
- موضوع: امام رضا (ع)
- مناسبت: شهادت امام رضا علیه السلام
- سال: 1403
سلام ای حضرت سلطان
سلام ای شاه خراسان
رئوفیه تو زبانزد
رضاجانم ای رضاجان
گل زهرا، گل طاها غریب الغربا هستی
فدای تو که مسمومی، شبیه مجتبی هستی
رضاجان فدایت بمیرم برایت...
صلی الله علیک یا رضا یا مولا...
میان حجره غریبی، نداری صبر و شکیبی
بمیرم ای گل زهرا، بدون یار و غریبی
جواد من، بیا جانم به داد من برس بابا
ببین این لحظهی اخر، درون حجرهام تنها
تو عطشان دهی جان، پدر جان پدر جان
صلی الله علیک یا رضا یا مولا...
السلطان ابالحسن علی ابن موسی الرضا...
شال ماتم و نوشتههای روی پرچم و
لباس مشکی محرم و میبوسم
مهر تربت و من از خاک فرشای روضت و
تا دست چایی ریز هییت و میبوسم
میدونم کم غصه خوردم، حلالم کن باز نمردم
شنیدم من قتل صبر و چجوری طاقت آوردم
گفتند که لب تشنه جون میدادی
از روی اسب افتادی ولی نمردم
گفتند که وقت اسارت زینب
بچهات کتک خورد هر شب
ولی نمردم
یا مظلوم حسین جانم...
دست و پا میزد
جواد و با گریه صدا میزد
به سینه سنگ کربلا میزد واویلا
مادرش نبود
اگه معصومه خواهرش نبود
ولی خنجر رو حنجرش نبود واویلا
نسوزوند آفتاب تنش رو
نبردن پیرهنش رو
ندید خپاهر رو سینهاش
جای پای دشمنش رو
ای وای از خواهری که ، تو جنجال
دید شمر اومد تو گودال
براش بمیرم
ای وای از وقتی دلا رو سوزوند
با پا تنش برگردوند ، براش بمیرم
واویلا واویلتا...
سلام ای شاه خراسان
رئوفیه تو زبانزد
رضاجانم ای رضاجان
گل زهرا، گل طاها غریب الغربا هستی
فدای تو که مسمومی، شبیه مجتبی هستی
رضاجان فدایت بمیرم برایت...
صلی الله علیک یا رضا یا مولا...
میان حجره غریبی، نداری صبر و شکیبی
بمیرم ای گل زهرا، بدون یار و غریبی
جواد من، بیا جانم به داد من برس بابا
ببین این لحظهی اخر، درون حجرهام تنها
تو عطشان دهی جان، پدر جان پدر جان
صلی الله علیک یا رضا یا مولا...
السلطان ابالحسن علی ابن موسی الرضا...
شال ماتم و نوشتههای روی پرچم و
لباس مشکی محرم و میبوسم
مهر تربت و من از خاک فرشای روضت و
تا دست چایی ریز هییت و میبوسم
میدونم کم غصه خوردم، حلالم کن باز نمردم
شنیدم من قتل صبر و چجوری طاقت آوردم
گفتند که لب تشنه جون میدادی
از روی اسب افتادی ولی نمردم
گفتند که وقت اسارت زینب
بچهات کتک خورد هر شب
ولی نمردم
یا مظلوم حسین جانم...
دست و پا میزد
جواد و با گریه صدا میزد
به سینه سنگ کربلا میزد واویلا
مادرش نبود
اگه معصومه خواهرش نبود
ولی خنجر رو حنجرش نبود واویلا
نسوزوند آفتاب تنش رو
نبردن پیرهنش رو
ندید خپاهر رو سینهاش
جای پای دشمنش رو
ای وای از خواهری که ، تو جنجال
دید شمر اومد تو گودال
براش بمیرم
ای وای از وقتی دلا رو سوزوند
با پا تنش برگردوند ، براش بمیرم
واویلا واویلتا...
نظرات
نظری وجود ندارد !