سلام ای بَرازندهات کبریایی
2459
25
- ذاکر: مسعود پیرایش
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام رضا (ع)
- مناسبت: ولادت امام رضا علیه السلام
- سال: 1400
سلام ای بَرازندهات کبریایی
سلام ای که داری شکوهِ خدایی
سلام ای مقاماتِ تو ماورائی
تو مافوقِ اِدراکِ اَمثالِ مایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
تو آن نورِ مَحضی که سایه ندارد
تو دینی و دین، بیتو پایه ندارد
کتابُ اللهِ بی تو آیه ندارد
که مابندگان را کند رَهنمایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
به نامِ تو هرکس توسَل نکرده
به ذاتِ الهی تَوَکّل نکرده
کسی چون تو مارا تحمّل نکرده
تو بالاترین حَدِّ صبر و رضایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
امامَالرَّئوف و اَنیسَالنُّفوسی
تو خورشیدِ هشتم، تو شمسُالشموسی
که خورشید دارد سَرِ خاکبوسی
دَمِ صبح بر پایِ ایوان طلایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
امامی به این مهربانی ندیدم
نگاری به این دل سِتانی ندیدم
و چون این حَرَم آستانی ندیدم
که در چشمِ عالَم کند خودنمایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
(تو عالی مَقامی، تو عالی جنابی
تو همکُنیه با حضرتِ بوتُرابی) ۲
تو زهرا سِرشتی تو، زهرا مَآبی
توهم مثلِ او بَضعةُالمصطفایی
تو علیِ بنِ موسَیالرضایی
(تو بینسخه درمان کنی دردِ مارا) ۲
شفا میدهی هرچه بیدست و پارا
فَلَجها، کورولالها، کَرها
کجا هست اینگونه دارُالشّفایی
"تو که با دشمنان نَظَر داری
دوستان را کجا کنی محروم؟!"
کجا هست اینگونه دارُالشّفایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
شدم عازمِ مشهد ای شاه هربار
نوشتند در نامهام حَجِّ بسیار
برایم رَقَم خورد در وقتِ دیدار
چه زیبا طوافی، چه سَعی و صَفایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
بهشت است محدودهی حائرِ تو
بُوَد زائرِذاتِ حق زائرِ تو
به وللهِ یک ذَرّه هم چاکرِ تو
ندارد کنارِ تو ترس از بلایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
شبیهِ تمام گرفتارها، من
به پابوسیات آمدم بارها من
دلم قُرص باشد چو زوّارها من
سه جا وَعده دادی و حتماً میآیی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
ببین فَصلِ کالیِ مارا کَرَم کن
(ببین خستهحالیِ مارا کَرَم کن) ۲
ببین دستِ خالیِ مارا کَرَم کن
تَصَدُّق کن از ذوالکَرَم کربلایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
مَدَد کن که پای تو مُحکم بمانم
به پای تو تا پای جانم بمانم
اجازه بده تا مُحَرّم بمانم
که از شوقِ مَشّایه هستم هوایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
سلام ای که داری شکوهِ خدایی
سلام ای مقاماتِ تو ماورائی
تو مافوقِ اِدراکِ اَمثالِ مایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
تو آن نورِ مَحضی که سایه ندارد
تو دینی و دین، بیتو پایه ندارد
کتابُ اللهِ بی تو آیه ندارد
که مابندگان را کند رَهنمایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
به نامِ تو هرکس توسَل نکرده
به ذاتِ الهی تَوَکّل نکرده
کسی چون تو مارا تحمّل نکرده
تو بالاترین حَدِّ صبر و رضایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
امامَالرَّئوف و اَنیسَالنُّفوسی
تو خورشیدِ هشتم، تو شمسُالشموسی
که خورشید دارد سَرِ خاکبوسی
دَمِ صبح بر پایِ ایوان طلایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
امامی به این مهربانی ندیدم
نگاری به این دل سِتانی ندیدم
و چون این حَرَم آستانی ندیدم
که در چشمِ عالَم کند خودنمایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
(تو عالی مَقامی، تو عالی جنابی
تو همکُنیه با حضرتِ بوتُرابی) ۲
تو زهرا سِرشتی تو، زهرا مَآبی
توهم مثلِ او بَضعةُالمصطفایی
تو علیِ بنِ موسَیالرضایی
(تو بینسخه درمان کنی دردِ مارا) ۲
شفا میدهی هرچه بیدست و پارا
فَلَجها، کورولالها، کَرها
کجا هست اینگونه دارُالشّفایی
"تو که با دشمنان نَظَر داری
دوستان را کجا کنی محروم؟!"
کجا هست اینگونه دارُالشّفایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
شدم عازمِ مشهد ای شاه هربار
نوشتند در نامهام حَجِّ بسیار
برایم رَقَم خورد در وقتِ دیدار
چه زیبا طوافی، چه سَعی و صَفایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
بهشت است محدودهی حائرِ تو
بُوَد زائرِذاتِ حق زائرِ تو
به وللهِ یک ذَرّه هم چاکرِ تو
ندارد کنارِ تو ترس از بلایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
شبیهِ تمام گرفتارها، من
به پابوسیات آمدم بارها من
دلم قُرص باشد چو زوّارها من
سه جا وَعده دادی و حتماً میآیی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
ببین فَصلِ کالیِ مارا کَرَم کن
(ببین خستهحالیِ مارا کَرَم کن) ۲
ببین دستِ خالیِ مارا کَرَم کن
تَصَدُّق کن از ذوالکَرَم کربلایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
مَدَد کن که پای تو مُحکم بمانم
به پای تو تا پای جانم بمانم
اجازه بده تا مُحَرّم بمانم
که از شوقِ مَشّایه هستم هوایی
تو مولا علیِ بنِ موسَیالرضایی
نظرات
نظری وجود ندارد !