
ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قیّوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزّمان ادرکنی ... دیر آمدیم و حادثه او را ز ما گرفت ... من فاطمهام آنکه دل از حضرت الله بردم به مناجات و دعا صبح و شبانگاه من فاطمهام آنکه عقول همه عالم از درک مقامات رفیعم شده کوتاه من فاطمه هستم، اَمَةُ الله که با من بر دور فلک فخر کند حضرت الله از نور حسین و حسنم، خالق سبحان آورده پدیدار هر آن شمس و هر آن ماه من فاطمهام، نزد نبی دختر دلبند در ساعت قدسی علی همسر دلخواه من بضعهی پیغمبرم و رکن وصیام این است مرا مرتبه، این است مرا جاه فرمود نبی فاطمه را دوست بدارید زیرا که مرا حبّ گرانیست به همراه آن حب که احبّاءِ مرا روز قیامت درمیبرد از ورطهی صد موقف جانکاه