حاج سعید حدادیان

گفت پیغامبر که چون کوبی دری

1603
2
گفت پیغامبر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی
عاقبت بینی تو هم روی کسی

(ای مظهر غفّارم
من حرّ خطاکارم) 4

ای مظهر غفّارم بار گنه آوردم
شرمنده‌ام از رویت، روی سیه آوردم
ریزد به قدومت اشک از دیده‌ی خون‌بارم

(ای مظهر غفّارم
من حرّ خطاکارم) 4

من قلب تو خون کردم
العفو ابی عبدالله
سر تا به قدم دردم
العفو ابی عبدالله

تو لطف و کَرم داری
(من دست تهی دارم) 2

(ای مظهر غفّارم
من حرّ خطاکارم) 4

من خار رَهَم امّا مدیون گل یاسم
با این که رَهَم دادی شرمنده ز عباسم
این لطف و عطای تو، این دل زارم


(ای مظهر غفّارم
من حرّ خطاکارم) 4

دیشب ز خجالت بود اشکم همه دم جاری
حالا به برت کردم اعلان وفاداری
گر از قدمت شویم با دیده‌ی خون‌بارم

دستی به سرم بگذار
با عبد درت سر کن
این برده‌ی عاصی را
(قربانی اصغر کن) 2

با این که تو بخشیدی
جرمم دهد آزارم
(من حرّ خطاکارم) 2

(یا حسین حرّ گرفتارت منم) 2
تا قیامت عبد دربارت منم
خاک عباس علمدارت منم

(توبه کردم یا حسین) 4

من سر راه تو بستم یا حسین
قلب زینب را شکستم یا حسین
(از رُخَت شرمنده هستم یا حسین) 2

(توبه کردم یا حسین) 4

آمدم تا در رهت قربان شوم
جان نثار عطرت و قرآن شوم
(در حضور مادرت مهمان شوم) 2

(توبه کردم یا حسین) 4

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش